••• آسمانه

♥ مطالب ادبی .!.!.!.!. مطالب مذهبی ♥

داستان حضرت یحیی در قرآن

*پس فرشتگان، زکريا را در حالي که در محراب عبادت به نماز ايستاده بود، ندا دادند که خدا تو را به يحيي بشارت مي دهد که تصديق کننده کلمه اي از سوي خدا است و سرور و پيشوا، و نگاهدار خود از مُشتهيات نفساني، و پيامبري از شايستگان است.

*اي يحيي! کتاب را به قوت و نيرومندي بگير؛ و به او در حالي که کودک بود، حکمت داديم.
*و از سوي خود مهرورزي و پاکي و شايستگي به او عطا کرديم و او همواره پرهيزکار بود.
*و به پدر و مادرش نيکوکار بود و سرکش و نافرمان نبود.
*و بر او سلام باد روزي که زاده شد، و روزي که مي ميرد، و روزي که زنده برانگيخته مي شود.
+ نوشته شده در پنج شنبه 22 شهريور 1397برچسب:قرآن,ترجمه,داستان,یحیی,زکریا,سرور,پیشوا,نگاهدار,پیامبر,نبی, ساعت 11:2 توسط آزاده یاسینی


داستان حضرت زکریا در قرآن

*پس پرودگارش مريم را به صورت نيکويي پذيرفت، و به طرز نيکويي نشو و نما داد، و زکريا را کفيلِ  او قرار داد. هر زمان که زکريا در محراب بر او وارد مي شد، رزق ويژه اي نزدش مي يافت.گفت: اي مريم! اين رزق ويژه براي تو از کجاست؟! گفت: از سوي خداست، يقيناً خدا هر کس را بخواهد، رزق بي حساب مي دهد.

*در آنجا بود که زکريا پروردگار خود را خوانده، گفت: پروردگارا! مرا از سوي خود فرزندي پاک و پاکيزه عطا کن، يقيناً تو شنواي دعايي.
*پس فرشتگان، او را در حالي که در محراب عبادت به نماز ايستاده بود، ندا دادند که خدا تو را به يحيي بشارت مي دهد که تصديق کننده کلمه اي از سوي خدا است و سرور و پيشوا، و نگاهدار خود از مُشتهيات نفساني، و پيامبري از شايستگان است.
*گفت: پروردگارا! چگونه براي من پسري خواهد بود، در حالي که پيري به من رسيده و همسرم نازاست؟ خدا فرمود: چنين است خدا هر چه را بخواهد انجام مي دهد.
*گفت: پروردگارا! براي من نشانه اي قرار ده. گفت: نشانه تو اين است که سه روز نتواني با مردم جز با رمز و اشاره سخن گويي، و پروردگارت را بسيار ياد کن و شام گاه و بامداد تسبيح گوي.
* ياد رحمت پروردگارت بر بنده اش زکرياست.
* هنگامي که پروردگارش را با دعايي پنهان خواند،گفت: پروردگارا! به راستي استخوانم سست شده و سرم از پيري سپيد گشته، و پروردگارا! هيچ گاه درباره دعا به پيشگاهت محروم و بي بهره نبودم.
*و همانا من پس از خود از خويشاوندانم بيمناکم، و همسرم نازا بوده است، پس مرا از سوي خود فرزندي عطا کن.
*که از من و خاندان يعقوب ارث ببرد، و او را پروردگارا! مورد رضايت قرار ده.
*اي زکريا! ما تو را به پسري که نامش يحيي است، مژده مي دهيم،پيش از اين همنامي براي او قرار نداده ايم.
*گفت: پروردگارا! چگونه برايم پسري خواهد بود در حالي که همسرم نازا بوده است و خود نيز از پيري به فرتوتي رسيده ام؟!
*گفت: چنين است پروردگارت فرمود: اين بر من آسان است، و همانا تو را پيش از اين در حالي که چيزي نبودي آفريدم.
*گفت: پروردگارا! براي من نشانه اي قرار ده. گفت: نشانه تو اين است که سه شبانه روز در حالي که سالم هستي، قدرت سخن گفتن با مردم نخواهي داشت.
*پس از عبادتگاهش بر قومش درآمد و به آنان اشاره کرد که صبح و شام خدا را تسبيح گوييد.
*و زکريا را زماني که پروردگارش را ندا داد: پروردگارا! مرا تنها مگذار؛ و تو بهترين وارثاني.
*پس او را اجابت کرديم و يحيي را به او بخشيديم و نازايي همسرش را براي وي اصلاح نموديم، آنان همواره در کارهاي خير مي شتافتند، و ما را از روي اميد و بيم مي خواندند، و پيوسته در برابر ما فروتن بودند.
+ نوشته شده در جمعه 16 شهريور 1397برچسب:قرآن,زکریا,پیامبر,نبی,ترجمه,حضرت مریم,حضرت یحیی,خاندان حضرت یعقوب,نازایی همسر زکریا علیه السلام, ساعت 11:8 توسط آزاده یاسینی