••• آسمانه

♥ مطالب ادبی .!.!.!.!. مطالب مذهبی ♥

مطالب مذهبی

 ۱۰ حدیث گرانبها در باب عشق(زمینی)

۱

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :الهِجرانُ عُقوبَةُ العِشقِ .
امام على عليه السلام : هجران، كيفر عشق است
۲
رسول اللّه صلى الله عليه و آله :العِشقُ مِن غَيرِ ريبَةٍ كَفّارَةٌ لِلذُّنوبِ .
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : عشقِ پاك ، كفّاره گناهان است .

۳
عنه عليه السلام :كَم مِن صَبابَةٍ اُكتُسِبَت مِن لَحظَةٍ .
امام على عليه السلام : چه عشق هايى كه از يك نگاه ، حاصل شد!
۴
الإمام علي عليه السلام :رُبَّ صَبابَةٍ غُرِسَت مِن لَحظَةٍ .
امام على عليه السلام : چه بسيار عشق هايى كه از يك نگاه ، بذر آن كاشته شد!

۵
رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :حُبُّكَ للشَّيْء يُعْمي و يُصِمُّ .
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : عشق تو به چيزى، كور و كرت مى كند.
۶
الإمامُ الرِّضا عليه السلام :الحُبُّ داعي المَكارِهِ.
امام رضا عليه السلام : عشق و محبّت، مايه گرفتاريهاست.

۷
رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :مَن عَشِقَ فعَفَّ ثُمَّ ماتَ ، ماتَ شَهيدا .
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كه عاشق شود و خود را پاك نگه دارد و با اين حال بميرد، شهيد مرده است.
۸
.عنه عليه السلام :إنَّ المَودَّةَ يُعَبِّرُ عنها اللِّسانُ ، و عنِ المَحبَّةِ العَيْنانِ .
امام على عليه السلام : دوستى را زبان ابراز مى كند، و عشق و محبّت از چشمها پيداست.

۹
رسول اللّه صلى الله عليه و آله :لا تَستَشيروا أهلَ العِشقِ فَلَيسَ لَهُم رَأيٌ ، وإنَّ قُلوبَهُم مُحتَرِقَةٌ ، وفِكَرَهُم مُتَواصِلَةٌ ، وعُقولَهُم سالِبَةٌ.
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : از عشق پيشگان ، مشورت نخواهيد ؛ چراكه آنان ، رأيى ندارند و دل هايشان سوزان و فكرشان جاى ديگر است و خردهايشان از آنان گرفته شده است .
۱۰
عنه عليه السلام :عَينُ المُحِبِّ عَمِيَّةٌ عَن مَعايِبِ المَحبوبِ ، واُذُنُهُ صَمّاءُ عَن قُبحِ مَساويهِ .
امام على عليه السلام : ديده عاشق ، از ديدن عيب هاى معشوق ، كور است و گوش او ، از شنيدن زشتىِ معايبش ، كَر .

 

 

 

 

+ نوشته شده در یک شنبه 27 مهر 1399برچسب:سخن,گرانبها,حدیث,روایت,پیامبر,امام علی,امام رضا علیه السلام,حضرت محمد,مطالب مذهبی, ساعت 14:33 توسط آزاده یاسینی


داستان

انس بن مالک خادم پيغمبر (ص) مي گويد: در خدمت رسول خدا (ص) بودم، مرغ برياني از درگاه الهي براي آن حضرت آماده شده بود و پيغمبر مي خواستند ميل بفرمايند. در اين هنگام حضرت دست به دعا برداشتند و گفتند: خداوندا عزيزترين بنده ات را بفرست تا با من هم غذا شود. چند لحظه بعد صداي در بلند شد، رفتم و در را باز کردم، ديدم حضرت علي (ع) است، چون مايل نبودم که حضرت علي (ع) به عنوان عزيزترين بنده خداوند با پيامبر (ص) هم خوراک گردد، پرسيدم: چه فرمايشي داريد؟اميرالمومنين فرمودند: مي خواهم خدمت پيامبر (ص) برسم. عرض کردم: پيامبر اکرم (ص) فعلا سرگرم است وقت ديگري تشريف بياوريد، حضرت علي (ع) رفتند.مرتبه دوم پيامبر (ص) دعا فرمودند، طولي نکشيد که حضرت علي (ع) آمدند، همين بهانه را آوردم. مرتبه سوم پيامبر (ص) دعا فرمودند و براي مرتبه سوم حضرت علي (ع) تشريف آوردند و من ديگر جرأت نکردم تا از حضرت علي (ع) عذر خواهي کنم.رسول خدا (ص) از حضرت علي (ع) پرسيدند: چرا دير تشريف آورديد؟حضرت علي (ع) فرمودند: يا رسول الله اين بار سوم است که آمدم.پيامبر (ص) پرسيدند: چرا مانع ورود علي (ع) مي شدي؟جواب دادم من دوست داشتم اين فضيلت براي بستگان خودم باشد و يکي از آنها با شما هم خوراک گردد.هم خوراک پيامبر

+ نوشته شده در چهار شنبه 5 شهريور 1399برچسب:داستان,پیامبر,حضرت محمد,امام علی,انس بن مالک, ساعت 14:41 توسط آزاده یاسینی


حکمت نهج البلاغه

 وَ قَالَ ع أَنَا يَعْسُوبُ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمَالُ يَعْسُوبُ الْفُجَّارِ

قال الرضي و معنى ذلك أن المؤمنين يتبعونني- و الفجار يتبعون المال- كما تتبع النحل يعسوبها و هو رئيسها

 

 و درود خدا بر او، فرمود: من پيشوای مؤمنان، و مال، پيشوای تبهکاران است. 
می‌گويم: (معنای سخن امام اين است که مؤمنان از من پيروی می‌کنند و بدکاران پيرو مال می‌باشند آنگونه که زنبوران عسل از رئيس خود اطاعت دارند)
 
(اعتقادی، اقتصادی)
 
 
 
 
 


وَ قَالَ لَهُ بَعْضُ الْيَهُودِ- مَا دَفَنْتُمْ نَبِيَّكُمْ حَتَّى اخْتَلَفْتُمْ فِيهِ- فَقَالَ ع لَهُ إِنَّمَا اخْتَلَفْنَا عَنْهُ لَا فِيهِ- وَ لَكِنَّكُمْ مَا جَفَّتْ أَرْجُلُكُمْ مِنَ الْبَحْرِ- حَتَّى قُلْتُمْ لِنَبِيِّكُمْ- اجْعَلْ لَنا إِلهاً كَما لَهُمْ آلِهَةٌ- قالَ إِنَّكُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ

 

و درود خدا بر او، فرمود: (شخصی يهودی به امام گفت: هنوز پيامبرتان را دفن نکرده، در باره‌اش اختلاف کرديد، امام فرمود:) ما در باره آنچه که از او رسيده اختلاف کرديم، نه در خود او، امّا شما يهوديان، هنوز پای شما پس از نجات از دريای نيل خشک نشده بود که به پيامبرتان گفتيد: «برای ما خدايی بساز، چنانکه بت پرستان خدايی دارند» و پيامبر شما گفت: «شما مردمی نادانيد»
(اعتقادی، سياسی) 

 

 

 

 


رحلت پیامبر اکرم و شهادت امام حسن مجتبی

فلک را رکن آرامش شکسته

زمین از اشک غم ، در گل نشسته
ملائک جمله در جوش و خروشند
خلایق جمله از ماتم خموشند

داغی اگر نبود که گریان نمی شدیم
لطفی اگر نبود مسلمان نمی شدیم
یا ایّها الرّسول بدون دعای تو
از پیروان عترت و قرآن نمی شدیم . . .

دریای اشک، ملک خداوند سرمد است
بــاور کنیــد روز عــزای محمّد است.

یا رسول الله! با غروب آفتاب تو، کعبه تا قیامت سیه پوش گشته و زمزم، اشک عزا به رخسار مکه مى ریزد.

ای کریم آل طه ! باور کن آسمان، تاب تنهایی نمی آورد و کمرش زیر داغت، خم خواهد شد.
ای کریم آل طه ! وقتی تو رفتی، چشمان آسمان سیاهی رفت و اشک از نگاه ستاره غلتید.
ای کریم آل طه ! بوی غربت حنجره ات، جهانی را غریبانه به گریه می اندازد.
ای کریم آل طه ! باور کنم، تشییع غریبانه پیکرت را در هجوم بی امان نفرت و کینه؟
شهادت دومین نور ولایت، صاحب کرامت و شفیع قیامت، امام حسن مجتبى علیه السلام ، را تسلیت مى گوییم.
+ نوشته شده در شنبه 4 آبان 1393برچسب:اس ام اس,پیامک,جملات زیبا,پیامبر,حضرت محمد,امام حسن مجتبی, ساعت 17:14 توسط آزاده یاسینی


حکمت نهج البلاغه

 وَ قَالَ ع لَا يُقِيمُ أَمْرَ اللَّهِ سُبْحَانَهُ إِلَّا مَنْ لَا يُصَانِعُ - وَ لَا يُضَارِعُ وَ لَا يَتَّبِعُ الْمَطَامِعَ

 و درود خدا بر او، فرمود: فرمان خدا را بر پاندارد، جز آن کس که در اجرای حق مدارا نکند، سازشکار نباشد، و پيرو آرزوها نگردد.
(سياسی، اعتقادی)
 


مَنْ أَحَبَّنَا أَهْلَ الْبَيْتِ فَلْيَسْتَعِدَّ لِلْفَقْرِ جِلْبَاباً و قد يؤول ذلك على معنى آخر ليس هذا موضع ذكره

 و درود خدا بر او، فرمود: هر کس ما اهل بيت پيامبر صلّی اللّه عليه و آله و سلّم را دوست بدارد، پس بايد فقر را چونان لباس رويين بپذيرد. (يعنی آماده انواع محروميّت‌ها باشد) 
«اين کلمات را به معانی ديگری تفسير می‌کنند که اينجا جای ذکر آن نيست»
(اعتقادی، سياسی)


زکات در قرآن

*و در راه خدا چنان که شايسته جهاد است، جهاد کنيد؛ او شما را برگزيد و بر شما در دين هيچ مشقت و سختي قرار نداد. آيين پدرتان ابراهيم، او شما را پيش از اين «مسلمان» ناميد و در اين تا پيامبر گواه بر شما باشد و شما هم گواه بر مردم باشيد؛ پس نماز را برپا داريد و زکات را بپردازيد و به خدا تمسّک جوييد. او سرپرست و ياور شماست؛ چه خوب سرپرست و ياوري و چه نيکو ياري دهنده اي است.

*بي ترديد مؤمنان رستگار شدند.آنان که در نمازشان فروتن اند.و آنها كه از لغو و بيهودگي رويگردانند.و آنان که پرداخت کننده زکات اند،
*مرداني که تجارت و داد و ستد آنان را از ياد خدا و برپا داشتن نماز و پرداخت زکات باز نمي دارد، پيوسته از روزي که دل ها و ديده ها در آن زير و رو مي شود، مي ترسند.تا خدا آنان را برنيکوترين عملي که انجام داده اند پاداش دهد، و از فضلش براي آنان بيفزايد، خدا به هر که بخواهد بي حساب روزي مي دهد.
*و نماز را برپا داريد و زکات را بپردازيد، و اين پيامبر را اطاعت کنيد تا مورد رحمت قرار گيريد.
*اين آيات قرآن و کتابي روشنگر است،هدايت کننده و براي مؤمنان مژده دهنده است.همانان که نماز برپا مي دارند و زکات مي پردازند، و قاطعانه به آخرت يقين دارند؛
*اموال و اجناسي را که به ربا مي دهيد تا در ميان اموال مردم فزوني يابد، نزد خدا فزوني نخواهد يافت؛ و آنچه از زکات مي دهيد که خشنودي خدا را مي خواهيد؛ پس اين زکات دهندگانند که مال و ثوابشان دو چندان مي شود.
*اين آيات کتاب محکم و استوار است،که سراسر هدايت و رحمتي است براي نيکوکاران. همانان که نماز را برپا مي دارند و زکات مي دهند و به آخرت يقين دارند.
**پروردگارت آگاه است که تو و گروهي از کساني که با تواند، نزديک به دو سوم شب و گاهي نيمي از آن و زماني يک سومش را برمي خيزد، و خدا شب و روز را اندازه گيري مي کند، و براي او مشخص است که شما هرگز نمي توانيد اندازه گيري کنيد، پس بر شما بخشيد؛ بنابراين آنچه را از قرآن براي شما ميسر است بخوانيد. او مي داند که به زودي برخي از شما بيمار مي شوند، و گروهي براي به دست آوردن رزق و روزي خدا در زمين سفر مي کنند، و بعضي در راه خدا مي جنگند؛ پس آنچه را از آن ميسر است بخوانيد و نماز را برپا داريد و زکات بپردازيد و وام نيکو به خدا بدهيد؛ و آنچه را از عمل خير براي خود پيش مي فرستيد، آن را نزد خدا به بهترين صورت و بزرگ ترين پاداش خواهيد يافت؛ و از خدا آمرزش بخواهيد که خدا بسيار آمرزنده و مهربان است.
*پس واي بر نمازگزاران
*که از نمازشان غافل و نسبت به آن سهل انگارند.
*و از وسايل و ابزار ضروري زندگي دريغ مي ورزند.
+ نوشته شده در جمعه 27 مهر 1397برچسب:قرآن,ترجمه,زکات,فروع دین,جهاد,ابراهیم علیه السلام,مسلمان,پیامبر,نماز,سرپرست,مومن, ساعت 10:36 توسط آزاده یاسینی


جنگ حدیبیه در قرآن

*هنگامي که شما براي به دست آوردن غنايمي روانه مي شويد، متخلفان به زودي خواهند گفت: بگذاريد ما هم به دنبال شما بياييم. مي خواهند وعده خدا را تغيير دهند. بگو: هرگز دنبال ما نخواهيد آمد؛ اين گونه خدا پيش از اين فرموده است. اما به زودي خواهند گفت: شما نسبت به ما حسد مي ورزيد، بلکه آنان جز اندکي نمي فهمند.

*به متخلفانِ باديه نشين بگو: به زودي به سوي گروهي سرسخت و نيرومند دعوت خواهيد شد که با آنان بجنگيد، يا آنکه اسلام آورند؛ پس اگر اطاعت کنيد خدا پاداش نيکي به شما خواهد داد، و اگر روي برگردانيد، همان گونه که پيش از اين روي گردانديد، شما را به عذابي دردناک عذاب خواهد کرد.
*يقيناً خدا از مؤمنان هنگامي که زير آن درخت با تو بيعت مي کردند خشنود شد، و خدا آنچه را در دل هايشان بود مي دانست، در نتيجه آرامش را بر آنان نازل کرد، و پيروزي نزديکي را به آنان پاداش داد.
*اگر کافران با شما بجنگند حتماً پشت کنان مي گريزند، آن گاه سرپرست و ياوري نمي يابند.
*خدا روشي ثابت و قطعي مقرّر کرده است که از پيش جاري بوده است، و هرگز براي روش خدا تغيير و تبديلي نخواهي يافت.
*و اوست که پس از آنکه شما را بر دشمن پيروز و مسلط کرد، دست هاي آنان را از شما و دست هاي شما را از آنان در دل مکه باز داشت؛ و خدا همواره به آنچه انجام مي دهيد بيناست.
*به خاطر بياوريد هنگامي را كه كافران در دلهاي خود خشم و نخوت جاهليت داشتند، و خداوند آرامش و سكينه را بر رسول خود و مؤ منان نازل فرمود، و آنها را به تقوي ملزم ساخت كه از هر كس شايسته تر و اهل و محل آن بودند، و خداوند به هر چيز عالم است.
*بي ترديد خدا رؤياي پيامبرش را به حق و درستي تحقق داد شما قطعاً در حال امن و امنيت در حالي که سرهايتان را تراشيده و موي کوتاه کرده ايد و بيمي نداريد، وارد مسجدالحرام خواهيد شد. خدا آنچه را که شما نمي دانستيد دانست و پيش از آن پيروزي نزديکي قرارداد.
+ نوشته شده در سه شنبه 17 مهر 1397برچسب:قرآن,ترجمه,جنگ,جهاد,نزاع,جنگ حدیبیه,شهید,مومن,مشرک,کافر,غنایم,بادیه نشین,عذاب,پیامبر,بیت الحرام, ساعت 7:39 توسط آزاده یاسینی


وحی در قرآن

*هيچ بشري را نسزد که خدا با او سخن گويد، مگر از راه وحي يا از پشت حجاب غيب يا رسولي مي فرستد؛ پس فرشته به اذن او آنچه را بخواهد وحي مي کند؛ يقيناً او بلند مرتبه و حکيم است.

*و همان گونه روحي را از امر خود به تو وحي کرديم. تو نمي دانستي کتاب و ايمان چيست؟ ولي آن را نوري قرار داديم که هر کس از بندگانمان را بخواهيم به وسيله آن هدايت مي کنيم؛ بي ترديد تو به راهي راست هدايت مي نمايي.
*راه آن خدايي که آنچه در آسمان ها و آنچه در زمين است، فقط در سيطره مالکيّت و فرمانروايي اوست. آگاه باشيد! که همه امور به سوي خدا بازمي گردد.
+ نوشته شده در دو شنبه 26 شهريور 1397برچسب:قرآن,خدا,وحی,پیامبر,پیغمبر,نبی,رسول, ساعت 10:34 توسط آزاده یاسینی


داستان حضرت یحیی در قرآن

*پس فرشتگان، زکريا را در حالي که در محراب عبادت به نماز ايستاده بود، ندا دادند که خدا تو را به يحيي بشارت مي دهد که تصديق کننده کلمه اي از سوي خدا است و سرور و پيشوا، و نگاهدار خود از مُشتهيات نفساني، و پيامبري از شايستگان است.

*اي يحيي! کتاب را به قوت و نيرومندي بگير؛ و به او در حالي که کودک بود، حکمت داديم.
*و از سوي خود مهرورزي و پاکي و شايستگي به او عطا کرديم و او همواره پرهيزکار بود.
*و به پدر و مادرش نيکوکار بود و سرکش و نافرمان نبود.
*و بر او سلام باد روزي که زاده شد، و روزي که مي ميرد، و روزي که زنده برانگيخته مي شود.
+ نوشته شده در پنج شنبه 22 شهريور 1397برچسب:قرآن,ترجمه,داستان,یحیی,زکریا,سرور,پیشوا,نگاهدار,پیامبر,نبی, ساعت 11:2 توسط آزاده یاسینی


داستان حضرت زکریا در قرآن

*پس پرودگارش مريم را به صورت نيکويي پذيرفت، و به طرز نيکويي نشو و نما داد، و زکريا را کفيلِ  او قرار داد. هر زمان که زکريا در محراب بر او وارد مي شد، رزق ويژه اي نزدش مي يافت.گفت: اي مريم! اين رزق ويژه براي تو از کجاست؟! گفت: از سوي خداست، يقيناً خدا هر کس را بخواهد، رزق بي حساب مي دهد.

*در آنجا بود که زکريا پروردگار خود را خوانده، گفت: پروردگارا! مرا از سوي خود فرزندي پاک و پاکيزه عطا کن، يقيناً تو شنواي دعايي.
*پس فرشتگان، او را در حالي که در محراب عبادت به نماز ايستاده بود، ندا دادند که خدا تو را به يحيي بشارت مي دهد که تصديق کننده کلمه اي از سوي خدا است و سرور و پيشوا، و نگاهدار خود از مُشتهيات نفساني، و پيامبري از شايستگان است.
*گفت: پروردگارا! چگونه براي من پسري خواهد بود، در حالي که پيري به من رسيده و همسرم نازاست؟ خدا فرمود: چنين است خدا هر چه را بخواهد انجام مي دهد.
*گفت: پروردگارا! براي من نشانه اي قرار ده. گفت: نشانه تو اين است که سه روز نتواني با مردم جز با رمز و اشاره سخن گويي، و پروردگارت را بسيار ياد کن و شام گاه و بامداد تسبيح گوي.
* ياد رحمت پروردگارت بر بنده اش زکرياست.
* هنگامي که پروردگارش را با دعايي پنهان خواند،گفت: پروردگارا! به راستي استخوانم سست شده و سرم از پيري سپيد گشته، و پروردگارا! هيچ گاه درباره دعا به پيشگاهت محروم و بي بهره نبودم.
*و همانا من پس از خود از خويشاوندانم بيمناکم، و همسرم نازا بوده است، پس مرا از سوي خود فرزندي عطا کن.
*که از من و خاندان يعقوب ارث ببرد، و او را پروردگارا! مورد رضايت قرار ده.
*اي زکريا! ما تو را به پسري که نامش يحيي است، مژده مي دهيم،پيش از اين همنامي براي او قرار نداده ايم.
*گفت: پروردگارا! چگونه برايم پسري خواهد بود در حالي که همسرم نازا بوده است و خود نيز از پيري به فرتوتي رسيده ام؟!
*گفت: چنين است پروردگارت فرمود: اين بر من آسان است، و همانا تو را پيش از اين در حالي که چيزي نبودي آفريدم.
*گفت: پروردگارا! براي من نشانه اي قرار ده. گفت: نشانه تو اين است که سه شبانه روز در حالي که سالم هستي، قدرت سخن گفتن با مردم نخواهي داشت.
*پس از عبادتگاهش بر قومش درآمد و به آنان اشاره کرد که صبح و شام خدا را تسبيح گوييد.
*و زکريا را زماني که پروردگارش را ندا داد: پروردگارا! مرا تنها مگذار؛ و تو بهترين وارثاني.
*پس او را اجابت کرديم و يحيي را به او بخشيديم و نازايي همسرش را براي وي اصلاح نموديم، آنان همواره در کارهاي خير مي شتافتند، و ما را از روي اميد و بيم مي خواندند، و پيوسته در برابر ما فروتن بودند.
+ نوشته شده در جمعه 16 شهريور 1397برچسب:قرآن,زکریا,پیامبر,نبی,ترجمه,حضرت مریم,حضرت یحیی,خاندان حضرت یعقوب,نازایی همسر زکریا علیه السلام, ساعت 11:8 توسط آزاده یاسینی


داستان حضرت ذوالکفل در قرآن

*و اسماعيل و ادريس و ذوالکفل را که همه از شکيبايان بودند.

*و آنان را در رحمت خود درآورديم، چون از شايستگان بودند.
*و اسماعيل واليسع وذوالکفل را ياد کن و همه از نيکان اند.

ادامه مطلب
+ نوشته شده در پنج شنبه 15 شهريور 1397برچسب:قرآن,ترجمه قرآن,حضرت ذوالکفل,پیامبر,نبی,اسماعیل,ادریس,الیسع,نیکان,شایستگان,شکیبایان, ساعت 11:54 توسط آزاده یاسینی


داستان حضرت داوود در قرآن

*آيا آن گروه از سران و اشراف بني اسرائيل را پس از موسي نديدي که به پيامبرشان گفتند: براي ما زمامدار و فرمانروايي برانگيز تا در راه خدا جنگ کنيم؟ گفت: آيا احتمال نمي دهيد، اگر جنگ بر شما مقرّر و لازم شود، جنگ نکنيد  گفتند: ما را چه هدف و مرادي است که در راه خدا جنگ نکنيم، در حالي که از ميان خانه ها و فرزندانمان بيرون رانده شده ايم؟! پس چون جنگ بر آنان مقرّر و لازم شد، همه جز اندکي از آنان روي گرداندند؛ و خدا به ستمکاران داناست.

* و پيامبرشان به آنان گفت: بي ترديد خدا طالوت را براي شما به زمامداري برانگيخت. گفتند:چگونه او را بر ما حکومت باشد و حال آنکه ما به فرمانروايي از او سزاوارتريم، و به او وسعت و فراخي مالي داده نشده گفت: خدا او را بر شما برگزيده و وي را در دانش و نيروي جسمي فزوني داده؛ و خدا زمامداريش را به هر کس که بخواهد عطا مي کند؛ و خدا بسيار عطا کننده و داناست.
*و پيامبرشان به آنان گفت: يقيناً نشانه فرمانروايي او اين است که آن صندوق نزد شما خواهد آمد، در آن آرامشي از سوي پروردگارتان است، و باقي مانده اي از آنچه خاندان موسي و هارون به جا گذاشته اند [چون الواح تورات، عصاي موسي و عمامه هارون] و فرشتگان آن را حمل مي کنند، البته در آن نشانه اي براي شماست اگر مؤمن باشيد.
*پس زماني که طالوت با سپاهيان بيرون رفت، گفت: بي ترديد خدا شما را به وسيله نهر آبي آزمايش مي کند؛ پس هر که از آن بنوشد، از من نيست و هر که از آن نخورد، از من است، مگر کسي که با دستش کفي آب برگيرد. پس جز اندکي از آنان همگي از آن نوشيدند. و زماني که او و کساني که با او ايمان آورده بودند از نهر گذشتند،گفتند: ما را امروز قدرت مقابله با جالوت و سپاهيانش نيست. ولي کساني که يقين داشتند که ديدارکننده خدايند، گفتند: چه بسا گروه اندکي که به توفيق خدا بر گروه بسياري پيروز شدند، و خدا باشکيبايان است.
* و چون براي جنگ با جالوت و سپاهيانش ظاهر شدند، گفتند: پروردگارا! بر ما صبر و شکيبايي فرو ريز، و گام هايمان را استوار ساز، و ما را بر گروه کافران پيروز گردان.
*پس آنان را به توفيق خدا شکست دادند. و داود جالوت را کشت، و خدا او را فرمانروايي و حکمت داد، و از آنچه مي خواست به او آموخت. و اگر خدا برخي از مردم را به وسيله برخي ديگر دفع نمي کرد، قطعاً زمين را فساد فرا مي گرفت؛ ولي خدا نسبت به جهانيان داراي فضل و احسان است.
*اين نشانه هاي خداست که به حقّ و راستي بر تو مي خوانيم و يقيناً تو از فرستادگاني.
*ما به تو وحي کرديم، همان گونه که به نوح و پيامبران پس از او وحي کرديم؛ و به ابراهيم و اسماعيل و اسحاق و يعقوب و نوادگان و عيسي و ايوب و يونس و هارون و سليمان نيز وحي نموديم؛ و به داود، زبور داديم.
*و پروردگارت به هر که در آسمان ها و زمين است، داناتر است. و به يقين برخي از پيامبران را بر برخي ديگر برتري داديم وبه داود زبور عطا کرديم.
*و داود و سليمان را زماني که درباره آن کشتزار که شبانه گوسفندان قوم در آن چريده بودند، داوري مي کردند، و ما گواه داوري آنان بوديم.
* پس آن را به سليمان فهمانديم، و هر يک را حکمت و دانش عطا کرديم، و کوه ها و پرندگان را رام و مسخّر کرديم که همواره با داود تسبيح مي گفتند، و ما انجام دهنده بوديم.
*و به سود شما صنعتِ ساختنِ پوشش هاي دفاعي را به او آموختيم تا شما را از جنگ تان محافظت نمايد، پس آيا شما شکرگزار حق هستيد؟
*و همانا ما پس از تورات در زبور نوشتيم که زمين را بندگان شايسته ما به ميراث مي برند.
*بي ترديد در اين براي مردم عبادت پيشه کفايت است.
*و يقيناً ما به داود و سليمان، دانش داديم، و آن دو گفتند: همه ستايش ها ويژه خداست، همان که ما را بر بسياري از بندگان مؤمن خود برتري عطا کرده است،
*و سليمان وارث داود شد و گفت: اي مردم! زبان و منطق پرندگان را به ما آموخته اند، و از هر چيزي به ما عطا کرده اند، يقيناً اين امتياز و برتري آشکاري است.
*همانا به داود از سوي خود فضلي بزرگ عطا کرديم، اي کوه ها و اي پرندگان! با او، هم صدا شويد. و آهن را براي او نرم کرديم.
*که زره هاي فراخ بساز، و حلقه ها را متناسب و هماهنگ اندازه گيري کن. و تو و خاندان و قومت کار شايسته انجام دهيد؛ يقيناً من به آنچه انجام مي دهيد بينايم.
*بر آنچه مي گويند شکيبا باش، و بنده ما داود را که داراي نيرومندي بود ياد کن. او بسيار رجوع کننده بود.
*همانا ما کوه ها را مسخّر و رام کرديم که با او در شبان گاه و هنگام برآمدن آفتاب تسبيح مي گفتند،
*و پرندگان را به طور دسته جمعي ، و همه رجوع کننده به سوي خدا بودند،
*و حکومتش را محکم و استوار ساختيم و به او حکمت و منصب داوري عطا کرديم،
*و آيا خبر مهم آن دادخواهان هنگامي که از ديوار بلند نمازخانه او بالا رفتند به تو رسيده است؟
*زماني که بر داود وارد شدند، و او از آنان هراسان شد، گفتند: نترس دو گروه دادخواه و شاکي هستيم که يکي از ما بر ديگري ستم کرده است؛ بنابراين ميان ما به حق داوري کن و ستم روا مدار، و ما را به راه راست راهنمايي کن.
*اين برادر من است، نود و نه ميش دارد و من يک ميش دارم، گفته است: اين يکي را هم به من واگذار. و در گفتگو مرا مغلوب ساخت.
*گفت: يقيناً او با درخواست افزودن ميش تو به ميش هاي خود بر تو ستم روا داشته است، و قطعاً بسياري از معاشران و شريکان به يکديگر ستم مي کنند، به جز کساني که ايمان آورده و کارهاي شايسته انجام داده اند و اينان اندک اند. و داود دانست که ما او را آزموده ايم، در نتيجه از پروردگارش درخواست آمرزش کرد و بي درنگ به حالت خضوع به رو در افتاد و به خدا بازگشت.
*و ما او را در اين آمرزيديم، بي ترديد او نزد ما تقرب و منزلتي بلند و سرانجامي نيکو دارد.
*اي داود! همانا تو را در زمين جانشين قرار داديم؛ پس ميان مردم به حق داوري کن و از هواي نفس پيروي مکن که تو را از راه خدا منحرف مي کند. بي ترديد کساني که از راه خدا منحرف مي شوند، چون روز حساب را فراموش کرده اند، عذابي سخت دارند.
*و سليمان را به داود بخشيديم، چه نيکو بنده اي بود به راستي او بسيار رجوع کننده بود.


داستان حضرت ایوب در قرآن

*و ايوب را هنگامي که پروردگارش را ندا داد که مرا آسيب و سختي رسيده و تو مهربان ترين مهرباناني.

*پس ندايش را اجابت کرديم و آنچه از آسيب و سختي به او بود برطرف نموديم، و خانواده اش را و مانندشان را همراه با آنان به او عطا کرديم که رحمتي از سوي ما و مايه پند و تذکري براي عبادت کنندگان بود.
*و بنده ما ايوب را ياد کن، هنگامي که پروردگارش را ندا داد که شيطان مرا سرزنش و شماتت مي کند
*با پايت به زمين بکوب، اين آبي است براي شسشتو، آبي سرد و آشاميدني.
*و خانواده اش را و مانندشان را همراه با آنان به او بخشيديم تا رحمتي از سوي ما و تذکري براي خردمندان باشد.
*و با دستت بسته اي ترکه خشک برگير و همسرت را با آن بزن، و سوگندت را مشکن. بي ترديد ما او را شکيبا يافتيم. چه نيکو بنده اي! يقيناً بسيار رجوع کننده به سوي ما بود.


ادامه مطلب
+ نوشته شده در دو شنبه 12 شهريور 1397برچسب:قرآن,ایوب,پیامبر,نبی,شیطان, ساعت 13:43 توسط آزاده یاسینی


داستان حضرت الیسع در قرآن

*و اسماعيل واليسع وذوالکفل را ياد کن و همه از نيکان اند.

+ نوشته شده در یک شنبه 11 شهريور 1397برچسب:قرآن,الیسع,پیامبر,انبیا,اسماعیل,ذوالکفل,نیکان, ساعت 11:3 توسط آزاده یاسینی


داستان حضرت الیاس در قرآن

*و بي ترديد الياس از پيامبران بود.

*هنگامي را که به قومش گفت: آيا نمي پرهيزيد؟
*آيا بت «بعل» را مي پرستيد و بهترين آفرينندگان را رها مي کنيد؟!
*خدا را که پروردگار شما و پروردگار پدران پيشين شماست.
*پس او را انکار کردند، يقيناً آنان از احضار شدگان خواهند بود،
*جز بندگان خالص شده خدا
*و در ميان آيندگان براي او نام نيک به جا گذاشتيم.
*سلام بر آل ياسين.
*ما نيکوکاران را اين گونه پاداش مي دهيم.
*بي ترديد او از بندگان مؤمن ما بود.
+ نوشته شده در شنبه 10 شهريور 1397برچسب:قرآن,الیاس,پیامبر,انبیا,بت بعل,آل یاسین,آفریننده,پروردگار,بندگان خالص,نیکوکار,بندگان مومن, ساعت 13:46 توسط آزاده یاسینی


داستان حضرت اسماعیل در قرآن

*و در اين کتاب،اسماعيل را ياد کن، که او وفا کننده به عهد و فرستاده اي پيامبر بود.

*و همواره خانواده اش را به نماز و زکات فرمان مي داد، و نزد پروردگارش پسنديده بود.
*و اسماعيل و ادريس و ذوالکفل را که همه از شکيبايان بودند.
*و آنان را در رحمت خود درآورديم، چون از شايستگان بودند.
*پروردگارا! مرا فرزندي که از صالحان باشد عطا کن.
*پس ما او را به پسري بردبار مژده داديم.
*هنگامي که با او به سعي رسيد، گفت: پسرکم! همانا من در خواب مي بينم که تو را ذبح مي کنم، پس با تأمل بنگر رأي تو چيست؟ گفت: پدرم آنچه به آن مأمور شده اي انجام ده اگر خدا بخواهد مرا از شکيبايان خواهي يافت.
*پس هنگامي که آن دو تسليم شدند و ابراهيم، جبين او را به زمين نهاد
*و او را ندا داديم که اي ابراهيم!
*خوابت را تحقق دادي ، به راستي ما نيکوکاران را اين گونه پاداش مي دهيم
*به يقين اين همان آزمايش روشن بود.
*و ما اسماعيل را در برابر قرباني بزرگي رهانيديم،
*و در ميان آيندگان براي او به جا گذاشتيم.
*و اسماعيل واليسع وذوالکفل را ياد کن و همه از نيکان اند.
+ نوشته شده در جمعه 9 شهريور 1397برچسب:قرآن,اسماعیل,پیامبر,فرستاده,ادریس,ذوالکفل,ابراهیم,قربانی,الیسع, ساعت 14:33 توسط آزاده یاسینی


داستان حضرت اسحاق در قرآن

*و به ابراهيم، اسحاق و يعقوب را بخشيديم و همه را هدايت كرديم، و نيز پيش از آن نوح را راه نموديم و داوود و سليمان و ايوب و يوسف و موسى و هارون را كه از زاد و رود او بودند، و بدين‏سان نيكوكاران را جزا مى‏دهيم‏.

*وابراهيم و لوط را نجات داده و به سوي سرزميني که در آن براي جهانيان برکت نهاده ايم، برديم.
*و اسحاق و يعقوب را به عنوان عطايي افزون، به او بخشيديم و همه را افرادي شايسته قرارداديم.
*و آنان را پيشواياني قرار داديم که به فرمان ما هدايت مي کردند، و انجام دادن کارهاي نيک و برپا داشتن نماز و پرداخت زکات را به آنان وحي کرديم، و آنان فقط پرستش کنندگان ما بودند.
*و ما او را به اسحاق که پيامبري از شايستگان بود مژده داديم،
*و بر او و بر اسحاق برکت داديم، و از دودمان آن دو برخي نيکوکارند و برخي آشکارا ستمکار بر خويشند،
*و بندگان ما ابراهيم و اسحاق و يعقوب را ياد کن که داراي قدرت و بصيرت بودند.
*ما آنان را با ياد کردن سراي آخرت با اخلاصي ويژه خالص ساختيم.
* به يقين آنان در پيشگاه ما از برگزيدگان و نيکان اند.
+ نوشته شده در پنج شنبه 8 شهريور 1397برچسب:قرآن,اسحاق,یعقوب,ابراهیم,پیامبر,انبیا,یپغمبر,نوح,لوط,نماز,زکات,شایستگان,بصیرت,برگزیدگان,نیکان, ساعت 14:45 توسط آزاده یاسینی


داستان حضرت ادریس در قرآن

*و در اين کتاب،ادريس را ياد کن، که او بسيار راستگو و پيامبر بود.

*و او را به جايگاه و مقام بلندي ارتقا داديم.
* اينان کساني از پيامبران بودند که خدا به آنان نعمت داد، از نسل آدم و از نسل کساني که با نوح در کشتي سوار کرديم و از نسل ابراهيم و اسرائيل و از کساني که آنان را هدايت کرديم و برگزيديم؛ هنگامي که آيات خدايِ رحمان بر آنان خوانده مي شد، سجده کنان و گريان به رو مي افتادند.
*و اسماعيل و ادريس و ذوالکفل را که همه از شکيبايان بودند.
*و آنان را در رحمت خود درآورديم، چون از شايستگان بودند.
+ نوشته شده در سه شنبه 6 شهريور 1397برچسب:قرآن,ادریس,پیامبر,انبیا,راستگو,نسل آدم,نسل نوح,نسل ابراهیم,نسل اسرائیل,اسماعیل,ذوالکفل, ساعت 10:19 توسط آزاده یاسینی


داستان حضرت ابراهیم و نمرود در قرآن

*هنگامي که ابراهيم را پروردگارش به اموري آزمايش کرد، پس او همه را به طور کامل به انجام رسانيد، پروردگارش فرمود: من تو را براي همه مردم پيشوا و امام قرار دادم. ابراهيم گفت: و از دودمانم .فرمود: پيمان من به ستمکاران نمي رسد.

*و هنگامي که ما اين خانه را براي همه مردم محل گردهمايي و جاي امن وامان قرار داديم، و از مقام ابراهيم جايگاهي براي نماز انتخاب کنيد. و به ابراهيم و اسماعيل سفارش کرديم که خانه ام را براي طواف کنندگان و اعتکاف کنندگان و رکوع کنندگان وسجده گذاران پاکيزه کنيد.
*و آن گاه که ابراهيم گفت: پروردگارا! اين را شهري امن قرار ده و اهلش را آنان که به خدا و روز قيامت ايمان آورده اند از هر نوع ميوه و محصول روزي بخش. خدا فرمود:هر که کفر ورزد بهره اندکي به او خواهم داد، سپس او را به عذاب آتش مي کشانم و آن بد بازگشت گاهي است.
*هنگامي كه ابراهيم و اسماعيل پايه‏ هاي خانه را بالا مي‏بردند پروردگارا! از ما بپذير تو شنوا و دانائي.
*پروردگارا! ما را تسليم خود قرار ده، و نيز از دودمان ما امتي که تسليم تو باشند پديد آر، و راه و رسم عبادتمان را به ما نشان ده، و توبه ما را بپذير، که تو بسيار توبه پذير و مهرباني،پروردگارا! در ميان آنان پيامبري از خودشان برانگيز، که آيات تو را بر آنان بخواند، و آنان را کتاب و حکمت بياموزد، و پاکشان کند؛ زيرا تو تواناي شکست ناپذير و حکيمي.
*وکيست که از آيين ابراهيم روي گردان شود، جز کسي که خويش را به ناداني و سبک مغزي زند؟ يقيناً ما ابراهيم را در دنيا برگزيديم، و قطعاً در آخرت از شايستگان است.
* هنگامي که پروردگارش به او فرمود: تسليم باش. گفت: به پروردگار جهانيان تسليم شدم.
*و ابراهيم و يعقوب پسرانشان را به آيين اسلام سفارش کردند که اي پسران من! يقيناً خدا اين دين را براي شما برگزيده، پس شما بايد جز در حالي که مسلمان باشيد، نميريد.
* آيا ننگريستي به کسي که چون خدا او را پادشاهي داده بود با ابراهيم درباره پروردگارش به مجادله و ستيز و گفتگوي بي منطق پرداخت؟! هنگامي که ابراهيم گفت: پروردگارم کسي است که زنده مي کند و مي ميراند گفت: من هم زنده مي کنم و مي ميرانم. ابراهيم گفت: مسلماً خدا خورشيد را از مشرق بيرون مي آورد، تو آن را از مغرب برآور! پس آنکه کافر شده بود، متحير و مبهوت شد. و خدا گروه ستم گر را  هدايت نمي کند.
*و هنگامي که ابراهيم گفت: پروردگارا! به من نشان ده که مردگان را چگونه زنده مي کني؟ فرمود: آيا  ايمان نياورده اي؟! گفت: چرا، ولي تا قلبم آرامش يابد.فرمود: پس چهار پرنده بگير و آنها را به خود نزديک کن، و بر هر کوهي بخشي از آنها را قرار ده، سپس آنها را بخوان که شتابان به سويت مي آيند؛ و بدان که يقيناً خدا تواناي شکست ناپذير و حکيم است.
*اي اهل کتاب! چرا درباره ابراهيم مجادله و ستيز مي کنيد در حالي که تورات و انجيل بعد از او نازل شد؛ آيا نمي انديشيد؟!
*ابراهيم نه يهودي بود و نه نصراني، بلکه يکتاپرست و حق گرايي تسليم بود، و از مشرکان نبود.
*مسلماً نزديک ترين مردم به ابراهيم کساني اند که از او پيروي کردند، و اين پيامبر و کساني که ايمان آورده اند و خدا ياور و سرپرست مؤمنان است.
*بگو: خدا راست گفت. بنابراين از آيين ابراهيم که يکتاپرست و حق گرا بود و از مشرکان نبود، پيروي کنيد.
*يقيناً نخستين خانه اي که براي مردم نهاده شد، همان است که در مکه است، که پر برکت و وسيله هدايت براي جهانيان است.در آن نشانه هايي روشن مقام ابراهيم است؛ و هر که وارد آن شود در امان است؛ و خدا را حقّي ثابت و لازم بر عهده مردم است که آهنگ آن خانه کنند،کساني که بتوانند به سوي آن راه يابند، و هر که ناسپاسي ورزد؛ زيرا خدا از جهانيان بي نياز است.
*آيا آنان را بهره اي از حکومت است در اين صورت به اندازه گودي پشت هسته خرما به مردم نمي پردازند. بلکه آنان به مردم  به خاطر آنچه خدا از فضلش به آنان عطا کرده، حسد مي ورزند. تحقيقاً ما به خاندان ابراهيم کتاب و حکمت داديم، و به آنان فرمانروايي بزرگي بخشيديم.آن‌گاه برخي بدو گرويدند و برخي مانع ايمان به او شدند؛ پس کيفر آتش افروخته دوزخ بس است.
* و دين چه کسي بهتر است از آنکه همه وجودش را تسليم خدا کرده و نيکوکار است، و از آيين ابراهيم يکتاپرست حق گرا پيروي کرده است؟ وخدا ابراهيم را دوست خود گرفت.
*و هنگامي را که ابراهيم به پدرش آزر گفت: آيا بت هايي را به عنوان معبود خود انتخاب مي کني؟ قطعاً من تو را و قومت را در گمراهي آشکار مي بينم.و اين گونه فرمانروايي و مالکيّت و ربوبيّت خود را بر آسمان ها و زمين به ابراهيم نشان مي دهيم تا از يقين کنندگان شود.
*پس چون شب او را پوشانيد، ستاره اي ديد گفت: اين پروردگار من است؛ هنگامي که ستاره غروب کرد، گفت: من غروب کنندگان را دوست ندارم.هنگامي که ماه را در حال طلوع ديد، گفت: اين پروردگار من است؛ چون ماه غروب کرد، گفت: يقيناً اگر پروردگارم مرا هدايت نکند بدون شک از گروه گمراهان خواهم بود.وقتي خورشيد را در حال طلوع ديد گفت: اين پروردگار من است، اين بزرگ تر است؛ و هنگامي که غروب کرد، گفت: اي قوم من! بي ترديد من از آنچه شريک خدا قرار مي دهيد، بيزارم.من به دور از انحراف و با قلبي حق گرا همه وجودم را به سوي کسي که آسمان ها و زمين را آفريد، متوجه کردم و از مشرکان نيستم.قومش با او به گفتگوي بي منطق و ستيز برخاستند، گفت: آيا درباره خدا با من گفتگوي بي منطق و ستيز مي کنيد و حال آنکه او مرا هدايت کرد؟ و من از آنچه که شما شريک او قرار مي دهيد نمي ترسم مگر آنکه پروردگارم چيزي را بخواهد، دانش پروردگارم همه چيز را فراگرفته است، آيا متذکّر نمي شويد؟چگونه از آنچه شما شريک او قرار داده ايد بترسم؟! در حالي که خود شما از اينکه چيزي را شريک خدا گرفته ايد که خدا هيچ دليلي بر حقّانيّت آن بر شما نازل نکرده نمي ترسيد، اگر حقايق را مي دانيد کدام يک از دو گروه به ايمني سزاوارترند؟
*کساني که ايمان آوردند و ايمانشان را به ستمي نياميختند، ايمني براي آنان است، و آنان راه يافتگانند.و آن حجت و برهان ما بود که به ابراهيم در برابر قومش عطا کرديم؛ هر که را بخواهيم درجاتي بالا مي بريم؛ زيرا پروردگارت حکيم و داناست.
*و به او اسحاق و يعقوب را بخشيديم و همه را هدايت كرديم، و نيز پيش از آن نوح را راه نموديم و داوود و سليمان و ايوب و يوسف و موسى و هارون را كه از زاد و رود او بودند، و بدين‏سان نيكوكاران را جزا مى‏دهيم‏.
*بگو: يقيناً پروردگارم مرا به راه راست هدايت کرد، به ديني پايدار و استوار، دين ابراهيم يکتاپرست حق گرا، و او از مشرکان نبود.
* و آمرزش خواهي ابراهيم براي پدرش جز به سبب وعده اي که به او داده بود، نبود چون براي او روشن شد که وي دشمن خداست از او بيزاري جست؛ يقيناً ابراهيم بسيار مهربان و بردبار بود.
*و به راستي فرستادگان ما ابراهيم را مژده آورده، سلام گفتند، او هم گفت: سلام . و درنگ نکرد تا گوساله اي بريان آورد.
*و چون ديد دست هايشان به سوي غذا دراز نمي شود، آنان را ناشناس يافت و از آنان احساس ترس و دلهره کرد، گفتند: مترس که ما به سوي قوم لوط فرستاده شده ايم.
*پس همسرش در حالي که ايستاده بود خنديد. پس او را به اسحاق و پس از اسحاق به يعقوب مژده داديم.
*گفت: اي واي بر من! آيا فرزند آورم در حالي که من پيرزنم و اين شوهر من است که در سنّ سالخوردگي است؟ يقيناً اين چيزي بسيار شگفت است!!
*گفتند: آيا از کار خدا شگفتي مي کني؟ رحمت خدا و برکاتش بر شما خانواده است. يقيناً او ستوده و بزرگوار است.
*پس هنگامي که ترس و دلهره از ابراهيم برطرف شد و آن مژده به او رسيد، با ما درباره قوم لوط به گفتگو پرداخت.
*به راستي که ابراهيم بسيار بردبار و دلسوز و روي آورنده بود.
*اي ابراهيم! از اين درگذر؛ زيرا فرمان پروردگارت فرا رسيده و يقيناً آنان را عذابي بدون بازگشت خواهد آمد.
*و هنگامي را که ابراهيم گفت: پروردگارا! اين شهر را منطقه اي امن قرار ده و من و فرزندانم را از پرستش بت ها دور بدار.
*پروردگارا آنها بسياري از مردم را گمراه ساختند هر كس از من پيروي كند از من است و هر كس ‍ نافرماني من كند تو بخشنده و مهرباني.
*پروردگارا! من برخي از فرزندانم را در درّه اي بي کشت و زرع نزد خانه محترمت سکونت دادم؛ پروردگارا! براي اينکه نماز را بر پا دارند؛ پس دل هاي گروهي از مردم را به سوي آنان علاقمند و متمايل کن، و آنان را از انواع محصولات و ميوه ها روزي بخش، باشد که سپاس گزاري کنند.
*پروردگارا! يقيناً تو آنچه را ما پنهان مي داريم و آنچه را آشکار مي کنيم، مي داني و هيچ چيز در زمين و آسمان بر خدا پنهان نيست.
*همه ستايش ها ويژه خدايي است که اسماعيل واسحاق را در سنّ پيري به من بخشيد؛ يقيناً پروردگارم شنونده دعاست.
*پروردگارا! مرا بر پادارنده نماز قرار ده، و نيز از فرزندانم . و پروردگارا! دعايم را بپذير.
*پروردگارا! روزي که حساب برپا مي شود، مرا و پدر و مادرم و مؤمنان را بيامرز.
*و نيز آنان را از مهمانان ابراهيم خبر ده. 
*هنگامي که بر او وارد شدند، پس سلام گفتند. گفت: ما از شما ترسانيم.
*گفتند: نترس که ما تو را به پسري دانا مژده مي دهيم.
*گفت: آيا با آنکه پيري به من رسيد، مژده ام مي دهيد؟ به چه مژده مي دهيد؟
*گفتند: تو را به بشارتي درست و به حق مژده داديم؛ بنابراين از نااميدان مباش.
*گفت: چه کسي جز گمراهان از رحمت پروردگارش نااميد مي شود؟!
*ابراهيم گفت: اي فرستادگان! کار مهم شما چيست؟ گفتند: ما به سوي قومي گنهکار فرستاده شده ايم. مگر خاندان لوط را که قطعاً همه آنان را نجات مي دهيم،مگر همسرش را که مقدّر کرده ايم از بازماندگان باشد.
*بدون ترديد، ابراهيم يک امت بود، براي خدا از روي فروتني فرمانبردار و حق گرا بود واز مشرکان نبود.
*سپاس گزار نعمت هاي او بود، خدا او را برگزيد وبه راهي راست راهنمايي اش کرد.
*و به او در دنيا نيكى بخشيديم و او در آخرت هم از شايستگان است‏.آن گاه به تو وحي کرديم که از آيين ابراهيم حق گرا پيروي کن که از مشرکان نبود.
*و در اين کتاب، ابراهيم را ياد کن، يقيناً او بسيار راستگو و پيامبر بود.
*آن گاه که به پدر اَش گفت: پدرم! چرا چيزي را که نمي شنود و نمي بيند و نمي تواند هيچ آسيب و گزندي را از تو برطرف کند، مي پرستي!؟
*پدرم! همانا براي من دانشي آمده که تو را نيامده؛ بنابراين از من پيروي کن تا تو را به راهي راست راهنمايي کنم.
*پدرم! شيطان را مپرست؛ زيرا شيطان همواره نسبت به خدا نافرمان است.
*پدرم! به يقين مي ترسم که عذابي از سوي خداي رحمان به تو برسد، و در نتيجه همنشين شيطان شوي.
*گفت: اي ابراهيم! آيا تو از معبودهاي من روي گرداني؟ اگر باز نايستي، قطعاً تو را سنگسار مي کنم، و زماني طولاني از من دور شو.
*ابراهيم گفت: سلام بر تو، به زودي از پروردگارم براي تو آمرزش مي خواهم؛ زيرا او همواره نسبت به من بسيار نيکوکار و مهربان است.
*و من از شما و معبوداني که به جاي خدا مي خوانيد، کناره مي گيرم و پروردگارم را مي خوانم، اميد است در خواندن پروردگارم محروم و بي بهره نباشم.
*پس هنگامي که از آنان و آنچه جز خدا مي پرستيدند، کناره گرفت، اسحاق ويعقوب را به او بخشيديم وهر يک را پيامبر قرار داديم.
*و به آنان از رحمت خود بخشيديم، وبراي آنان نامي نيک و ستايشي والامرتبه قرار داديم.
*و مسلماً پيش از اين به ابراهيم، رشد و هدايتي عطا کرديم؛ و ما به او دانا بوديم.
* زماني را که به پدرش و قومش گفت: اين مجسمه هايي که شما ملازم پرستش آنها شده ايد، چيست؟
*گفتند: پدرانمان را پرستش کنندگان آنها يافتيم
*گفت: به يقين شما و پدرانتان در گمراهي آشکاري هستيد.
*گفتند: آيا حق را براي ما آورده اي يا شوخي مي کني؟!
*گفت: بلکه پروردگارتان همان پروردگار آسمان ها و زمين است، همان که آنها را آفريد و من بر اين از گواهي دهندگانم.
*سوگند به خدا پس از آنکه پشت کرديد و رفتيد، درباره بت هايتان تدبيري خواهم کرد.
*پس بت ها را قطعه قطعه کرد و شکست مگر بت بزرگشان را که به آن مراجعه کنند.
*گفتند: چه کسي اين کار را با معبودانمان انجام داده است؟ به يقين او از ستمکاران است.
*گفتند: از جواني شنيديم که از بتان ما ياد مي کرد که به او ابراهيم مي گويند.
*گفتند: پس او را در برابر ديدگان مردم بياوريد تا آنان شهادت دهند.
*گفتند: اي ابراهيم! آيا تو با معبودان ما چنين کرده اي؟
*گفت: بلکه بزرگشان اين کار را انجام داده است؛ پس اگر سخن مي گويند، از خودشان بپرسيد.
*پس آنان به خود آمدند و گفتند: شما خودتان ستمکاريد
*آن گاه سرافکنده و شرمسار شدند مسلماً تو مي داني که اينان سخن نمي گويند.
*گفت: آيا به جاي خدا چيزهايي را مي پرستيد که هيچ سود و زياني به شما نمي رسانند؟!
*اُف بر شما و بر آنچه به جاي خدا مي پرستيد؛ پس آيا نمي انديشيد؟
*گفتند: اگر مي خواهيد کاري انجام دهيد او را بسوزانيد، و معبودانتان را ياري دهيد.
*گفتيم: اي آتش! برابر ابراهيم سرد و بي آسيب باش!
*و بر ضد او نيرنگي سنگين به کار گرفتند پس آنان را زيانکارترين قرار داديم.
*و او و لوط را نجات داده و به سوي سرزميني که در آن براي جهانيان برکت نهاده ايم، برديم.
*و اسحاق و يعقوب را به عنوان عطايي افزون، به او بخشيديم و همه را افرادي شايسته قرارداديم.
*و آنان را پيشواياني قرار داديم که به فرمان ما هدايت مي کردند، و انجام دادن کارهاي نيک و برپا داشتن نماز و پرداخت زکات را به آنان وحي کرديم، و آنان فقط پرستش کنندگان ما بودند.
*و هنگامي را که جاي خانه را براي ابراهيم آماده کرديم که هيچ چيز را شريک من قرار مده و خانه ام را براي طواف کنندگان و قيام کنندگان و رکوع کنندگان و سجده کنندگان پاک و پاکيزه گردان.
*و در ميان مردم براي حج بانگ زن تا پياده و سوار بر هر شتر باريک اندام که از هر راه دور مي آيند، به سوي تو آيند.
*و در راه خدا چنان که شايسته جهاد است، جهاد کنيد؛ او شما را برگزيد و بر شما در دين هيچ مشقت و سختي قرار نداد. آيين پدرتان ابراهيم، او شما را پيش از اين «مسلمان» ناميد و در اين تا پيامبر گواه بر شما باشد و شما هم گواه بر مردم باشيد؛ پس نماز را برپا داريد و زکات را بپردازيد و به خدا تمسّک جوييد. او سرپرست و ياور شماست؛ چه خوب سرپرست و ياوري و چه نيکو ياري دهنده اي است.
*و سرگذشت مهم ابراهيم را بر آنان بخوان،
*هنگامي که به پدرش وقومش گفت: چه چيز را مي پرستيد؟
*گفتند: بت هايي را مي پرستيم و همواره ملازم پرستش آنها هستيم.
*گفت: آيا هنگامي که آنها را مي خوانيد، سخن شما را مي شنوند؟
*يا به شما سود و زياني مي رسانند؟
*گفتند: نه، بلکه پدرانمان را يافتيم که به اين صورت عبادت مي کردند!
*گفت: پس آيا مي دانيد که آنچه مي پرستيد،
*هم شما و هم پدران پيشين شما
*هم آنان قطعاً دشمن منند ، جز پروردگار جهانيان
*همان کسي که مرا آفريد و هم او مرا هدايت مي کند،
*و آنکه او طعامم مي دهد و سيرابم مي کند
*و هنگامي که بيمار مي شوم، او شفايم مي دهد
*و آنکه مرا مي ميراند سپس زنده ام مي کند
*و آنکه اميد دارم روز جزا خطايم را بر من بيامرزد.
*پروردگارا! به من حکمت بخش، و مرا به شايستگان ملحق کن.
*و براي من در آيندگان نامي نيک و ستايشي والا مرتبه قرار ده،
*و مرا از وارثان بهشت پرنعمت گردان،
*و پدرم را بيامرز که او از گمراهان است،
*و روزي که برانگيخته مي شوند، رسوايم مکن؛
*روزي که هيچ مال و اولادي سود نمي دهد،
*مگر کسي که دلي سالم به پيشگاه خدا بياورد،
*و آن روز بهشت را براي پرهيزکاران نزديک آورند،
*و آتش برافروخته را براي گمراهان آشکار کنند،
*و به آنان گويند: آنچه را مي پرستيديد، کجايند؟
*به جاي خدا؟! آيا شما را ياري مي دهند؟ يا از خود مي توانند دفع عذاب کنند؟
*پس آن بت ها و گمراهان به رو در آتش افروخته افکنده مي شوند،
*با همه سپاهيان ابليس،
*در حالي که در آن با هم ستيز و نزاع مي کنند مي گويند:
*به خدا سوگند که ما در گمراهي آشکاري بوديم،
*که شما را با پروردگار جهانيان برابر و مساوي قرار مي داديم،
*و ما را جز مجرمان گمراه نکردند،
*در نتيجه براي ما نه شفيعاني است،
*و نه يک دوست نزديک و صميمي،
*پس اي کاش براي ما بازگشتي بود تا از مؤمنان مي شديم.
*بي ترديد در اين سرگذشت، عبرتي بزرگ وجود دارد، و بيشترشان مؤمن نبودند،
*و يقيناً پروردگارت همان تواناي شکست ناپذير و مهربان است.
*و ابراهيم را آن گاه به قومش گفت: خدا را بپرستيد و از او پروا کنيد، اين براي شما بهتر است، اگر بدانيد؛
*جز اين نيست که شما به جاي خدا بت هايي را مي پرستيد و دروغي را مي سازيد، بي ترديد کساني را که به جاي خدا مي پرستيد، رزقي را براي شما مالک نيستند ، پس رزق را نزد خدا بجوييد و او را بندگي کنيد و او را شکر کنيد که به سوي او بازگردانده مي شويد،
*و اگر تکذيب کنيد ؛ زيرا امت هايي پيش از شما نيز تکذيب کردند، و بر عهده پيامبر جز رساندن آشکار نيست.
*پس جواب قوم ابراهيم جز اين نبود که گفتند: او را بکشيد يا بسوزانيدش. پس خدا او را از آن آتش رهايي بخشيد، مسلماً در اين براي مردمي که ايمان دارند، عبرت هاست،
*و گفت: جز اين نيست که به جاي خدا بتهايي را گرفته ايد دوستي ميان خودتان در زندگي دنياست، سپس روز قيامت برخي از شما برخي ديگر را انکار مي کنند، و بعضي از شما بعضي ديگر را لعنت مي نمايند، و جايگاه شما آتش است، و براي شما هيچ ياوري نخواهد بود.
*پس لوط به ابراهيم ايمان آورد، و گفت: به درستي که من به سوي پروردگارم مهاجرت مي کنم، که فقط او تواناي شکست ناپذير و حکيم است.
*و اسحاق و يعقوب را به او بخشيديم و پيامبري و کتاب را در نسلش قرار داديم و پاداشش را در دنيا به او داديم، و بي ترديد او در آخرت از زمره شايستگان است.
*و زماني که فرستادگان ما با بشارت نزد ابراهيم آمدند، گفتند: ما يقيناً اهل شهر- قوم لوط- را نابود مي کنيم؛ زيرا اهل آن ستمکارند.
*و به راستي ابراهيم از پيروان نوح بود،
*هنگامي که با دلي پاک به سوي پروردگارش آمد.
*هنگامي را که به پدر و قومش گفت: چيست آنچه مي پرستيد؟
*آيا به جاي خدا معبودان دروغين را مي خواهيد.
*پس گمانتان به پروردگار جهانيان چيست؟
*نگاهي به ستارگان انداخت،
*و گفت: به راستي من بيمارم.
*پس پشت کنان از او روي گرداندند.
*او هم مخفيانه به سوي بت هايشان رفت و گفت: آيا غذا نمي خوريد؟
*شما را چه شده که سخن نمي گوييد؟
*پس با دست راست ضربه اي کاري بر آنها کوبيد 
*مردم با شتاب به سوي او آمدند.
*گفت: آيا آنچه را مي تراشيد، مي پرستيد؟!
*در حالي که خدا شما را و آنچه را مي سازيد، آفريده است.
*گفتند: براي او بنايي بسازيد پس او را در آتش شعله ور بيندازيد.
*پس خواستند به او نيرنگي زنند، ولي ما آنان را پست و شکست خورده کرديم.
*گفت: به راستي من به سوي پروردگارم مي روم، و به زودي مرا راهنمايي خواهد کرد.
*پروردگارا! مرا فرزندي که از صالحان باشد عطا کن.
*پس ما او را به پسري بردبار مژده داديم.
*هنگامي که با او به سعي رسيد، گفت: پسرکم! همانا من در خواب مي بينم که تو را ذبح مي کنم، پس با تأمل بنگر رأي تو چيست؟ گفت: پدرم آنچه به آن مأمور شده اي انجام ده اگر خدا بخواهد مرا از شکيبايان خواهي يافت.
*پس هنگامي که آن دو تسليم شدند و ابراهيم، جبين او را به زمين نهاد
*و او را ندا داديم که اي ابراهيم!
*خوابت را تحقق دادي ، به راستي ما نيکوکاران را اين گونه پاداش مي دهيم
*به يقين اين همان آزمايش روشن بود.
*و ما اسماعيل را در برابر قرباني بزرگي رهانيديم،
*و در ميان آيندگان براي او به جا گذاشتيم.
*سلام بر ابراهيم.
*نيکوکاران را اين گونه پاداش مي دهيم.
*بي ترديد او از بندگان مؤمن ما بود،
*و ما او را به اسحاق که پيامبري از شايستگان بود مژده داديم،
*و بر او و بر اسحاق برکت داديم، و از دودمان آن دو برخي نيکوکارند و برخي آشکارا ستمکار بر خويشند،
*و بندگان ما ابراهيم و اسحاق و يعقوب را ياد کن که داراي قدرت و بصيرت بودند.
*ما آنان را با ياد کردن سراي آخرت با اخلاصي ويژه خالص ساختيم.
* به يقين آنان در پيشگاه ما از برگزيدگان و نيکان اند.
*از دين آنچه را به نوح سفارش کرده بود، براي شما تشريع کرد و آنچه را به تو وحي کرديم؛ و آنچه ابراهيم و موسي و عيسي را به آن توصيه نموديم که دين را برپا داريد و در آن فرقه فرقه و گروه گروه نشويد. بر مشرکان ديني که آنان را به آن مي خواني گران است. خدا هر کس را بخواهد به سوي دين جلب مي کند، و هر کس را که به سوي او بازگردد هدايت مي کند،
*و هنگامي را که ابراهيم به پدر و قومش گفت: من بي ترديد از آنچه مي پرستيد، بيزارم.
*مگر کسي که مرا آفريده، که يقيناً او مرا هدايت مي کند،
*و توحيد و يکتاپرستي را در نسل هاي بعد از خود حقيقتي پايدار قرار داد، باشد که آنان بازگردند؛
*آرى اينان و پدرانشان را بهره‏ مند ساخته ‏ام تا آنكه حق و پيامبرى آشكار به نزد آنان آمد
*و هنگامي که حق به سويشان آمد، گفتند: اين جادوست و ما به آن کافريم،
*آيا خبر مهمانان ارجمند و بزرگوار ابراهيم به تو رسيده است؟
*زماني که بر او وارد شدند، پس سلام گفتند. گفت: سلام، مردمي ناشناسيد!
*پس به سوي خانواده اش بازگشت و گوساله اي فربه آورد.
*پس آن را نزديکشان برد ؛ گفت: مگر نمي خوريد؟
*و از آنان احساس ترسي کرد. گفتند: مترس. و او را به پسري دانا مژده دادند.
*در اين ميان همسرش با فريادي در حالي که به چهره اش زد سر رسيد و گفت: پيرزني نازا
*گفتند: پروردگارت چنين گفته است؛ يقيناً او حکيم و داناست.
*گفت: اي فرستادگان! دنبال چه کار مهمي هستيد؟
*گفتند: ما را به سوي مردمي گنهکار فرستاده اند؛
*تا باراني از سنگ - گل بر آنها بفرستيم.
*نزد پروردگارت براي تجاوزکاران نشانه گذاري شده است؛
*پس هرکه را از مؤمنان در آن شهر بود بيرون برديم؛
*و جز يك خانواده با ايمان در تمام آنها نيافتيم!
*در آنجا نشانه و عبرتي براي کساني که از عذاب دردناک مي ترسند به جا گذاشتيم.
*به يقين ما نوح و ابراهيم را فرستاديم و در ميان فرزندان آن دو نفر، نبوّت و کتاب قرار داديم، پس برخي از آنان هدايت يافتند و بسياري از آنان نافرمان بودند.
*مسلماً براي شما در ابراهيم و کساني که با اويند سرمشقي نيکوست، آن گاه که به قوم خود گفتند: ما از شما و آنچه به جاي خدا مي پرستيد بيزاريم، ما به شما کافريم و ميان ما و شما دشمني و کينه هميشگي پديدار شده است، تا آن زمان که به خداي يگانه ايمان آوريد. مگر سخن ابراهيم به پدرش که گفت: من براي تو آمرزش خواهم خواست و در برابر خدا به سود تو اختيار چيزي را ندارم. پروردگارا! بر تو توکل کرديم، و به سوي تو بازگشتيم، و بازگشت به سوي توست.
*پروردگارا! ما را وسيله آزمايش براي کافران قرار مده، و پروردگارا! ما را بيامرز که همانا تو تواناي شکست ناپذير و حکيمي.
*بي ترديد براي شما در آنان سرمشقي نيکوست، براي کسي که به خدا و روز قيامت اميد دارد. و هر کس روي برگرداند ؛خدا همان بي نياز و ستوده است.
 


انبیا در قرآن

*بي ترديد خدا آدم و نوح و خاندان ابراهيم و خاندان عمران را بر جهانيان برگزيد.

*فرزندانى كه بعضى از آنان از بعضى ديگرند و خداوند شنواى داناست.
*هيچ انساني را نسزد که خدا او را کتاب و حکمت و نبوّت دهد، سپس به مردم بگويد: به جاي خدا بندگان من باشيد بلکه به خاطر آنکه کتاب خدا را تعليم مي داديد، و به سبب آنکه آن را مي خوانديد، دانشمندانِ «الهي مسلک» باشيد.و نيز نَسِزد که به شما فرمان دهد که فرشتگان و پيامبران را خدايان خود گيريد. آيا  شما را پس از آنکه تسليم شده ايد، امر به کفر مي کند؟
*و هنگامي که خدا از همه پيامبران پيمان گرفت که هرگاه کتاب و حکمت به شما دادم، سپس پيامبري براي شما آمد که آنچه را نزد شماست تصديق کرد، قطعاً بايد به او ايمان آوريد و وي را ياري دهيد. فرمود: آيا اقرار کرديد و بر اين پيمان محکم مرا دريافت نموديد؟ گفتند: اقرار کرديم. فرمود: پس گواه باشيد و من هم با شما از گواهانم.
*بگو: ما به خدا و آنچه بر ما نازل شده و آنچه بر ابراهيم و اسماعيل و اسحاق و يعقوب و نوادگان فرود آمده، و آنچه به موسي و عيسي و پيامبران از سوي پروردگارشان داده شده ايمان آورديم، و ميان هيچ يک از آنان فرق نمي گذاريم، و ما در برابر او تسليم هستيم.
*شما بهترين امتي هستيد که پديدار شده ايد، به کار شايسته و پسنديده فرمان مي دهيد و از کار ناپسند و زشت بازمي داريد، و به خدا ايمان مي آوريد. و اگر اهل کتاب ايمان مي آوردند قطعاً براي آنان بهتر بود؛ برخي از آنان مؤمن و بيشترشان فاسقند.
*چه بسا پيامبراني که انبوهي دانشمندانِ الهي مسلک به همراه او با دشمنان جنگيدند، پس در برابر آسيب هايي که در راه خدا به آنان رسيد، سستي نکردند و ناتوان نشدند و سر تسليم و فروتني فرود نياوردند؛ و خدا شکيبايان را دوست دارد.و سخن آنان جز اين نبود که گفتند: پروردگارا! گناهان ما و زياده روي در کارمان را بر ما ببخش و قدم هايمان را استوار بدار و ما را بر گروه کافران ياري ده. پس خدا پاداش اين دنيا و پاداش نيک آخرت را به آنان عطا فرمود؛ و خدا نيکوکاران را دوست دارد.
*پس به مهر و رحمتي از سوي خدا با آنان نرم خوي شدي، و اگر درشت خوي و سخت دل بودي از پيرامونت پراکنده مي شدند؛ بنابراين از آنان گذشت کن، و براي آنان آمرزش بخواه، و در کارها با آنان مشورت کن، و چون تصميم گرفتي بر خدا توکل کن؛ زيرا خدا توکل کنندگان را دوست دارد.
*و هيچ پيامبرى را نمى‏سزد كه خيانت روا دارد و هركس خيانت‏ورزد، روز قيامت، وبال خيانتش را همراه آورد، آنگاه به هركس جزاى كار و كردارش به تمامى داده شود و بر آنان ستم نرود.پس آيا کسي که  از خشنودي خدا پيروي کرده، همانند کسي است که به خشمي از سوي خدا سزاوار شده؟ و جايگاه او دوزخ است و آن بد بازگشت گاهي است.
*هر کجا باشيد هر چند در قلعه هاي مرتفع و استوار، مرگ شما را درمي يابد. و اگر خيري به آنان برسد، مي گويند: اين از سوي خداست. و اگر سختي وحادثه اي  به آنان رسد مي گويند: از ناحيه توست. بگو: همه اينها از سوي خداست. اين گروه را چه شده که نمي خواهند بفهمند؟!
*آنچه از نيکي به تو رسد، از سوي خداست و آنچه از بدي به تو رسد، از سوي خود توست. و تو را براي مردم به پيامبري فرستاديم، و گواه بودن خدا کافي است.
*كسي كه از پيامبر اطاعت كند اطاعت خدا كرده و كسي كه سرباز زند تو در برابر او مسئول نيستي.
و مي گويند: ما مطيع و فرمانبرداريم، ولي هنگامي که از نزد تو بيرون مي روند، گروهي از آنان در شب نشيني هاي مخفيانه خود بر خلاف آنچه تو مي گويي، تدبير مي کنند. خدا آنچه را که در شب نشيني هاي مخفيانه تدبير مي کنند مي نويسد. بنابراين از آنان روي برتاب، و بر خدا توکل کن؛ و کارساز بودنِ خدا کافي است.
*پس در راه خدا به جنگ برخيز. تو فقط به خودت مکلّف مي باشي، و مؤمنان را تشويق کن؛ اميد است خدا آسيب و گزند کافران را بازدارد؛ و خداست که صولت وقدرتش شديدتر، وعذاب وکيفرش سخت تر است.
*و هنگامي که به شما درود گويند، شما درودي نيکوتر از آن، يا همانندش را پاسخ دهيد؛ يقيناً خدا همواره بر همه چيز حسابرس است.
*و اگر فضل و رحمت خدا بر تو نبود، گروهي از عشيره و قبيله خائنان تصميم داشتند تو را منحرف کنند،جز خودشان را منحرف نمي کنند، و هيچ زياني به تو نمي رسانند. و خدا کتاب و حکمت را بر تو نازل کرد، و آنچه را نمي دانستي به تو آموخت؛ و همواره فضل خدا بر تو بزرگ است.
*ما به تو وحي کرديم، همان گونه که به نوح و پيامبران پس از او وحي کرديم؛ و به ابراهيم و اسماعيل و اسحاق و يعقوب و نوادگان و عيسي و ايوب و يونس و هارون و سليمان نيز وحي نموديم؛ و به داود، زبور داديم.و به پيامبراني که سرگذشت آنان را پيش از اين براي توگفتيم، و پيامبراني که سرگذشتشان را براي تو حکايت نکرده ايم. و خدا با موسي به صورتي ويژه و بيواسطه سخن گفت.پيامبراني که مژده رسان و بيم دهنده بودند تا مردم را پس از فرستادن پيامبران، عذر و بهانه و حجتي نباشد؛ و خدا همواره تواناي شکست ناپذير و حکيم است.
*ولي خدا به وسيله آنچه بر تو نازل کرده گواهي مي دهد که آن را به علم و دانش خود نازل کرده، و فرشتگان هم گواهي مي دهند، گرچه گواهي خدا کافي است.
*اى مردم اين پيامبر حق و حقيقت را از جانب پروردگارتان براى شما آورده است، پس ايمان بياوريد كه به خير شماست، و اگر كفرورزيد بدانيد كه آنچه در آسمانها و زمين است از آن خداوند است، و خداوند داناى فرزانه است‏.
*اي اهل کتاب! يقيناً پيامبر ما به سوي شما آمد که بسياري از آنچه را که شما از کتاب همواره پنهان مي داشتيد براي شما بيان مي کند، و از بسياري درمي گذرد. بي ترديد از سوي خدا براي شما نور و کتابي روشنگر آمده است.خدا به وسيله آن کساني را که از خشنودي او پيروي کنند به راه هاي سلامت راهنمايي مي کند، و آنان را به توفيق خود از تاريکي ها  به سوي روشناييِ  بيرون مي آورد، و به جانب راه راست هدايت مي کند.
*اى اهل كتاب پيامبر ما به سوى شما آمده است و پس از عصر فترت پيامبران براى شما روشن مى‏سازد، تا مگوييد كه نه پيامبر مژده‏آور و نه هشداردهنده‏اى به سوى ما آمد، آرى پيامبر مژده‏آور و هشداردهنده‏اى به سوى شما آمد، و خداوند بر هر كارى تواناست‏.
*اي پيامبر! کساني که در کفر مي شتابند تو را غمگين نسازند، چه آنان که به زبانشان گفتند: ايمان آورديم و دل هايشان ايمان نياورده، و چه آنان که يهودي اند که به شدت شنونده دروغند و به شدت گوش به فرمان گروهي ديگرند که نزد تو نيامده اند. کلمات  را پس از استواري در جايگاه هايش تحريف مي کنند، مي گويند: اگر احکام  به شما ابلاغ کردند بپذيريد، و اگر آن را ابلاغ نکردند  بپرهيزيد. و کساني که خدا عذاب شان را بخواهد، تو هرگز نمي تواني چيزي از عذاب خدا را از آنان برطرف کني. اينانند کساني که خدا نخواسته دل هايشان را پاک کند؛ براي آنان در دنيا خواري و رسوايي، و در آخرت عذابي بزرگ است.
*اي پيامبر! آنچه از سوي پروردگارت بر تو نازل شده ابلاغ کن؛ و اگر انجام ندهي پيام خدا را نرسانده اي. و خدا تو را از مردم نگه مي دارد؛ قطعاً خدا گروه کافران را هدايت نمي کند.
*بر پيغمبر جز تبليغ وظيفه‌اي نيست، و خدا هر چه را آشکار داشته و يا پنهان داريد همه را مي‌داند.
*بگو: ناپاک و پاک يکسان نيستند؛ هر چند فراواني ناپاک ها تو را به شگفت آورد. پس اي صاحبان خرد! از خدا پروا کنيد تا رستگار شويد.
*روزي که خدا پيامبران را جمع مي کند، و مي فرمايد: چه پاسخي به شما داده شد؟ گويند: ما را هيچ دانشي نيست؛ يقيناً تويي که به نهان ها بسيار دانايي.
*مسلماً پيامبران پيش از تو هم مسخره شدند؛ پس بر کساني که پيامبران را مسخره مي کردند، عذاب و کيفري که همواره به استهزا مي گرفتند نازل شد و آنان را فرا گرفت.بگو: در زمين بگرديد، سپس با تأمل بنگريد که فرجام تکذيب کنندگان چگونه بوده است؟
*بگو: مالکيّت و فرمانروايي آنچه در آسمان ها و زمين است در سيطره کيست؟ بگو: در سيطره خداست که رحمت را بر خود لازم و مقرّر کرده؛ يقيناً همه شما را در روز قيامت که ترديدي در آن نيست جمع خواهد کرد. فقط کساني که سرمايه وجودشان را تباه کرده اند، ايمان نمي آورند.و همه موجوداتي که در شب و روز آرام دارند، در سيطره مالکيّت خدا هستند؛ و او شنوا و داناست.
*بگو: آيا جز خدا را که آفريننده آسمان ها و زمين است، سرپرست و ياور خود گيرم؟ و اوست که روزي مي دهد و خود بي نياز از روزي است. بگو: من مأمورم نخستين کسي باشم که فرمان خدا را گردن نهد، و فرمان يافته ام که هرگز از مشرکان مباش. بگو: مسلماً اگر پروردگارم را نافرماني کنم، از عذاب روزي بزرگ مي ترسم.هر کس در آن روز، عذاب از او برگردانده شود، قطعاً خدا به او رحم کرده، و آن است کاميابي آشکار.
*و اگر خداوند بلايى به تو برساند، بازدارنده‏اى جز خود او براى آن وجود ندارد، و اگر بخواهد خيرى به تو برساند بدان كه او بر هر كارى تواناست‏.اوست که بر بندگانش چيره و غالب است، و او حکيم و آگاه است.
*بگو: گواهي کدام چيز بزرگتر است ؟ بگو: خدا ميان من و شما گواه است و وحي شده به من آيات اين قرآن تا به آن شما و هر کس را که خبر اين قرآن به او رسد بترسانم. آيا شما به راستي گواهي دهيد که با خداي يکتا خدايان ديگري وجود دارد؟ بگو: من گواهي ندهم. بگو: محقّقاً او خدايي يکتاست و من بيزارم از آنچه شما شريک خدا قرار مي‌دهيد.
* آنچه را کافران و مشرکان مي گويند مي دانيم که تو را غمگين مي کند. پس آنان تو را تکذيب نمي کنند، بلکه ستمکاران آيات خدا را تکذيب مي نمايند.
*مسلماً پيش از تو رسولاني تکذيب شدند و بر تکذيب و آزاري که ديدند، شکيبايي ورزيدند تا ياري ما به آنان رسيد، و سنّت هاي خدا را تغيير دهنده اي نيست. و قطعاً بخشي از سرگذشت پيامبران به تو رسيده است.
*و اگر روي گرداندن آنان بر تو سنگين و دشوار است، اگر بتواني نقبي در زمين، يا نردباني براي راه يافتن در آسمان بجويي تا معجزه اي ديگر براي آنان بياوري ؛ و اگر خدا مي خواست همه آنان را به راه هدايت گرد مي آورد؛پس هرگز از بي خبران مباش.تنها زنده دلان عالم که گوش شنوا دارند اجابت مي‌کنند، و مردگان را خدا برمي‌انگيزد، آن گاه خلايق به سوي حق بازگردانده مي‌شوند.
* و گفتند: چرا معجزه اي از سوي پروردگارش بر او نازل نمي شود؟ بگو: يقيناً خدا قدرت دارد که معجزه اي نازل کند، ولي بيشترشان نمي دانند.
*بگو: اگر راستگوييد به من خبر دهيد چنانچه عذاب خدا بر شما درآيد يا قيامت به شما رسد، آيا کسي را جز خدا مي خوانيد؟بلکه فقط خدا را مي خوانيد، و او هم اگر بخواهد آسيب و گزندي که به سبب آن او را خوانده ايد برطرف مي کند، و بت هايي که براي او شريک قرار مي دهيد، فراموش مي کنيد.
*و بي ترديد ما به سوي امت هايي که پيش از تو بودند فرستاديم؛ پس آنان را به تهيدستي و سختي و رنج و بيماري دچار کرديم، باشد که فروتني و زاري کنند.پس چرا هنگامي که عذاب ما به آنان رسيد، فروتني و زاري نکردند؟ بلکه دل هايشان سخت شد و شيطان، اعمال ناپسندي که همواره مرتکب مي شدند در نظرشان آراست.پس چون حقايقي را که  به آن يادآوري شده بودند، فراموش کردند، درهاي همه نعمت ها را به روي آنان گشوديم، تا هنگامي که به آنچه داده شدند، مغرورانه خوشحال گشتند، به ناگاه آنان را گرفتيم، پس يکباره درمانده و نوميد شدند.در نتيجه ريشه کساني که ستم ورزيدند، بريده شد؛ و همه ستايش ها ويژه خدا مالک و مربي جهانيان است.
*و پيامبران را جز مژده دهنده و بيم رسان نمي فرستيم؛ پس کساني که ايمان بياورند و اصلاح کنند نه بيمي بر آنان است و نه اندوهگين مي شوند.
*بگو: من به شما نمي گويم که خزينه ها و گنجينه هاي خدا نزد من است، و نيز غيب هم نمي دانم، و نمي گويم که فرشته ام؛ فقط از آنچه به من وحي شده پيروي مي کنم. بگو: آيا نابينا  و بينا يکسانند؟! پس چرا نمي انديشيد؟!
*و آنان که بامدادان و شامگاهان پروردگارشان را مي خوانند خشنودي او را مي خواهند، از خود مران. نه چيزي از حساب آنان بر عهده توست، و نه چيزي از حساب تو بر عهده آنان است تا آنان را براني و از ستمکاران باشي.
*بگو: من از پرستيدن کساني که شما به جاي خدا مي پرستيد نهي شده ام. بگو: من از هواهاي نفساني شما پيروي نمي کنم، که در آن صورت گمراه شده ام و از راه يافتگان نخواهم بود.
*بگو: من بر دليل روشني  از سوي پروردگارم هستم و حال آنکه شما آن را تکذيب کرديد، عذابي که به آن شتاب داريد در اختيار من نيست. فرمان و حکم فقط به دست خداست، همواره حق را بيان مي کند و او بهترين داوران و جداکنندگان  است.
*بگو: اگر عذابي که به آن شتاب داريد در اختيار من بود، يقيناً کار ميان من و شما به سرعت تمام شده بود؛ و خدا به ستمکاران داناتر است.
*و قوم تو را در حالي که حق است تکذيب کردند؛ بگو: من بر شما کارساز و صاحب اختيار نيستم. براي هر خبري قرارگاهي است، و به زودي خواهيد دانست.
*و هرگاه کساني را ديدي که در آيات ما به ياوه گويي و سخن بي منطق مي پردازند از آنان روي گردان تا در سخني ديگر در آيند. و اگر شيطان تو را به فراموشي اندازد، پس از ياد آوردن با گروه ستمکاران منشين.
* بگو: آيا به جاي خدا معبودي را بپرستيم که نه سودي به ما رساند و نه زياني؟ و پس از آنکه خدا ما را هدايت کرد به فرهنگ و فضاي جاهليت بازمان گردانند، مانند کسي که شياطين عقلش را ربوده اند و در زمين سرگردان است، در حالي که براي او ياراني است که وي را به سوي هدايت دعوت مي کنند که به جانب ما بيا .بگو: يقيناً هدايت خدا همان هدايت است، و ما مأموريم که تسليم پروردگار جهانيان باشيم.
*و به او اسحاق و يعقوب را بخشيديم و همه را هدايت كرديم، و نيز پيش از آن نوح را راه نموديم و داوود و سليمان و ايوب و يوسف و موسى و هارون را كه از زاد و رود او بودند، و بدين‏سان نيكوكاران را جزا مى‏دهيم‏.
*و نيز زكريا و يحيى و عيسى و الياس را، كه همگى از شايستگان بودند.و نيز اسماعيل و اليسع و يونس و لوط را و همگيشان را بر جهانيان برترى داديم‏.و از پدران و فرزندان و برادرانشان برخي را، و آنان را برگزيديم و به راهي راست هدايت نموديم.اين هدايت خداست که هر کس از بندگانش را بخواهد به آن هدايت مي کند، و اگر شريک قرار داده بودند، يقيناً آنچه عمل شايسته انجام مي دادند، تباه و بي اثر مي شد.آنان کساني هستند که به ايشان کتاب ومنصب داوري ونبوّت داديم؛ پس اگر اينان به اين حقايق کفر ورزند، يقيناً گروهي را مي گماريم که نسبت به آنها کافر نيستند. آنان کساني هستند که خدا هدايتشان کرد، پس به هدايت آنان اقتدا کن، بگو: در برابر رسالتم پاداشي از شما نمي خواهم، اين جز تذکّر و پندي براي جهانيان نيست.
*از آنچه از سوي پروردگارت به تو وحي شده پيروي کن، هيچ معبودي جز او نيست، و از مشرکان روي بگردان.
*و اگر خداوند مى‏خواست، شرك نمى‏ورزيدند، ولى تو را نگهبان آنان نگماشته‏ايم و تو كارساز آنان نيستى‏.
*و كسانى را كه به جاى خداوند مى‏پرستند، دشنام ندهيد، چرا كه از سر دشمنى و نادانى خداوند را دشنام مى‏دهند، بدين‏سان عمل هر امتى را در چشمشان آراستيم، سپس بازگشتشان به سوى پروردگارشان است و او ايشان را از كار و كردارشان آگاه مى‏سازد.
*و اين گونه براي هر پيامبري دشمناني از شياطين انس و جن قرار داديم، که براي فريب مردم همواره گفتاري باطل ولي به ظاهر آراسته و دلپسند به يکديگر القاء مي کنند، و اگر پروردگارت مي خواست چنين نمي کردند، پس آنان و آنچه را به دروغ به هم مي بافند واگذار.و نتيجه اين خواهد شد كه دلهاي كساني كه به روز رستاخيز عقيده ندارند به آنها متمايل ميگردد و به آن راضي مي‏شوند و هر گناهي بخواهند انجام دهند، انجام مي‏دهند.
*اگر از بيشتر مردم روي زمين پيروي کني تو را از راه خدا گمراه مي کنند؛ آنان فقط از گمان و پندار پيروي مي کنند، و تنها به حدس و تخمين تکيه مي زنند.
*بى‏گمان پروردگارت داناتر است كه چه كسانى از راه او به در افتاده‏اند و هم او به رهيافتگان داناتر است‏.
* اين براي اين است که پروردگارت مردم شهرها و آبادي ها را در حالي که اهلشان بي خبر باشند، از روي ستم هلاک نمي کند.
*اگر تو را تکذيب کردند، بگو: پروردگارمان صاحب رحمتي گسترده است، ولي عذاب او هم از گروه مجرمان بازگردانده نخواهد شد.
*هيچ پيامبري را در شهري نفرستاديم مگر آنکه اهلش را به تهيدستي و سختي و رنج و بيماري دچار کرديم، باشد که فروتني و زاري کنند.سپس به جاى ناخوشى، خوشى آورديم تا آنكه انبوه شدند و گفتند به راستى به پدران ما هم رنج و راحت مى‏رسيد، آنگاه آنان را ناگهان -در حالى كه بى‏خبر بودندفروگرفتيم‏.
*و اگر اهل شهرها و آبادي ها ايمان مي آوردند و پرهيزکاري پيشه مي کردند، يقيناً برکاتي از آسمان و زمين را بر آنان مي گشوديم، ولي تکذيب کردند، ما هم آنان را به کيفر اعمالي که همواره مرتکب مي شدند گرفتيم.
*آيا اهل شهرها ايمنند از اينکه هنگام شب، عذاب ما در حالي که خوابند بر آنان درآيد؟!
*آيا اهل شهرها ايمنند از اينکه هنگام روز، عذاب ما در حالي که سرگرم اند بر آنان در آيد؟!
*آيا از عذاب و انتقام خدا ايمنند در حالي که جز گروه زيانکاران خود را از عذاب و انتقام خدا ايمن نمي دانند؟!
*آيا براى كسانى كه اين سرزمين را پس از اهل آن به ارث برده‏اند، روشن نشده است كه اگر بخواهيم به كيفر گناهانشان گرفتارشان سازيم؟ و بر دلهايشان مهر مى‏نهيم، آنگاه نمى‏شنوند؟
*و اگر آنان را به سوي هدايت دعوت کنيد، نمي شنوند و آنان را مي بيني که به سوي تو مي نگرند در حالي که نمي بينند.عفو و گذشت را پيشه کن، و به کار پسنديده فرمان ده، و از نادانان روي بگردان.
*و اگر شيطان، تو را تحريک کند، به خدا پناه جوي؛ زيرا خدا شنوا و داناست.
*و هرگاه براي مخالفان آيه اي نياوري مي گويند: چرا آيه اي از نزد خود انتخاب نکردي؟ بگو: من فقط آنچه از سوي پروردگارم به من وحي مي شود، پيروي مي کنم. اين قرآن دلايلي روشن از سوي پروردگار شماست و براي گروهي که ايمان مي آورند، سراسر هدايت و رحمت است.
*و هنگامي را که گفتند: خدايا! اگر اين همان حقِّ از نزد توست، پس بر ما سنگ هايي از آسمان ببار يا عذابي دردناک بر ما بياور!!و خدا بر آن نيست که آنان را در حالي که تو در ميان آنان به سر مي بري، عذاب کند و تا ايشان طلب آمرزش مي کنند، خدا عذاب کننده آنان نخواهد بود.
*هيچ پيامبرى را نسزد كه اسيران را نگاه دارد، مگر زمانى كه در اين سرزمين استيلاء و استقرار يابد، شما متاع دنيوى مى‏خواهيد و خداوند آخرت را مى‏خواهد، و خداوند پيروزمند فرزانه است‏.
*اي پيامبر! به اسيراني که در اختيار شمايند، بگو: اگر خدا خيري در دل هاي شما بداند، بهتر از مالي که از شما گرفته اند به شما مي دهد، و گناهانتان را مي آمرزد و خدا بسيار آمرزنده و مهربان است.
* آيا خبر کساني که پيش از آنان بودند به اينان نرسيده؟ خبر قوم نوح و عاد و ثمود و قوم ابراهيم و اصحاب مدين و شهرهاي زير و رو شده  که پيامبرانشان براي آنان دلايل روشن آوردند؛ خدا بر آن نبود که به آنان ستم ورزد، ولي آنان بودند که همواره بر خود ستم مي کردند.
*آيا براي مردم شگفت آور است که بر مردي از خودشان وحي فرستاديم که مردم را بيم ده، و به کساني که ايمان آورده اند مژده ده که آنان را نزد پروردگارشان سابقه اي نيک است. کافران گفتند: همانا اين مرد، جادوگري آشکار است!!
*و براي هر امتي پيامبري است؛ پس هنگامي که پيامبرشان به سويشان آيد، در ميانشان به عدالت وانصاف داوري شود و مورد ستم قرار نخواهند گرفت.
*بگو: به من خبر دهيد که اگر عذاب خدا شما را در شب يا در روز فرا رسد گنهکاران چه چيزي از عذاب را به شتاب مي خواهند؟
*و تو در هيچ كارى نيستى و هيچ بخشى از قرآن را از سوى او نمى‏خوانى و شما نيز هيچ عملى نمى‏كنيد مگر آنكه آنگاه كه به آن مى‏پردازيد ما بر شما گواهيم، و هم سنگ ذره‏اى نه در زمين و نه در آسمان از پروردگارت پنهان نيست و كوچكتر و بزرگتر از اين چيزى نيست مگر آنكه در كتابى مبين ثبت است‏.
* آگاه باشيد! يقيناً دوستان خدا نه بيمي بر آنان است و نه اندوهگين مي شوند.آنان که ايمان آورده اند و همواره پرهيزکاري دارند. آنان را در زندگي دنيا وآخرت مژده و بشارت است در کلمات خدا هيچ دگرگوني نيست؛ اين است کاميابي بزرگ.
*و گفتارمخالفان، تو را غمگين نکند؛ زيرا همه عزت و توانمندي براي خداست؛ او شنوا و داناست.
*آگاه باشيد! يقيناً هر که در آسمان ها و هر که در زمين است در سيطره مالکيّت و فرمانروايي خداست؛ و کساني که به جاي خدا معبوداني را مي پرستند، از حق پيروي نمي کنند؛ آنان فقط از گمان و ظن پيروي مي کنند و آنان فقط دروغ مي بافند.
*آن گاه پيامبران خود و کساني را که ايمان آورده اند مي رهانيم، همين گونه بر ما فريضه و لازم است که مؤمنان را نجات دهيم.
*و از تو پيش از خير و خوشي تقاضاي شتاب در عذاب مي کنند،  با اينکه پيش از آنان عذاب ها و عقوبت هاي عبرت آموز گذشته است و قطعاً پروردگارت نسبت به مردم با ظلم و ستمي که مي کنند صاحب آمرزش است، و مسلماً پروردگارت سخت کيفر است.
*و ما هيچ پيامبري را جز به زبان قومش نفرستاديم تا براي آنان بيان کند. پس خدا هر کس را بخواهد گمراه مي کند، و هر کس را بخواهد، هدايت مي نمايد، و او تواناي شکست ناپذير و حکيم است.
*ولي کفرپيشگان به پيامبرانشان گفتند: مسلماً ما شما را از سرزمين خود بيرون خواهيم کرد، مگر اينکه هم کيش ما شويد. پس پروردگارشان به آنان وحي کرد: ما قطعاً ستمکاران را نابود مي کنيم.
*و يقيناً شما را پس از آنان در آن سرزمين ساکن خواهيم کرد. اين ويژه کسي است که از مقام من بترسد، و از تهديد بيم داشته باشد.
*و پيامبران درخواست گشايش و پيروزي کردند، و هر سرکش منحرفي  نوميد شد.
*و هيچ پيامبري به سوي آنان نمي آمد مگر آنکه او را مسخره مي کردند.
*و کساني که شرک ورزيدند گفتند: اگر خدا مي خواست نه ما و نه پدرانمان هيچ چيزي را جز او نمي پرستيديم، و هيچ چيزي را بدون  او حرام نمي کرديم. کساني هم پيش از اينان بودند چنين کردند، پس آيا بر عهده پيامبران جز رساندن آشکار هست؟
*و همانا در هر امتي پيامبري فرستاديم که خدا را بپرستيد و از طاغوت بپرهيزيد. پس خدا گروهي از آنان را هدايت کرد و گروهي گمراهي بر آنان مقرّر شد. پس در زمين بگرديد و با تأمل بنگريد که سرانجام تکذيب کنندگان چگونه بود.
*تو اگر چه بسيار حريص و مشتاق هدايت خلق هستي و ليکن خدا آنان را که گمراه کرده ديگر هدايت نکند و آنها را ياوري نخواهد بود.
* به خدا سوگند پيامبراني به سوي امت هاي پيش از تو فرستاديم، پس شيطان کارهاي شان را در نظرشان آراست ، او امروز وليّ و سرپرست اينان است و براي آنان عذابي دردناک است.
* با حکمت و اندرز نيکو به راه پروردگارت دعوت کن، و با آنان به نيکوترين شيوه به بحث بپرداز، يقيناً پروردگارت به کساني که از راه او گمراه شده اند و نيز به راه يافتگان داناتر است.
*و اگر مجازات کرديد، پس فقط به مانند ستمي که به شما شده مجازات کنيد، و اگر شکيبايي ورزيد اين کار براي شکيبايان بهتر است.
*و شکيبايي کن، و شکيبايي تو جز به توفيق خدا نيست، و بر آنان اندوهگين مباش، و از نيرنگي که همواره به کار مي گيرند، دلتنگ مشو.
*و پروردگارت به هر که در آسمان ها و زمين است، داناتر است. و به يقين برخي از پيامبران را بر برخي ديگر برتري داديم وبه داود زبور عطا کرديم.
* و هنگامي را که به تو گفتيم: يقيناً پروردگارت به مردم احاطه کامل دارد و آن خوابي را که به تو نشان داديم و نيز درخت لعنت شده در قرآن را جز براي آزمايش مردم قرار نداديم؛ و ما آنان را  هشدار مي دهيم، ولي در آنان جز طغياني بزرگ نمي افزايد!!
*و نزديک بود که تو را از آنچه به تو وحي کرديم، بلغزانند تا غير آن را از روي افترا به ما نسبت دهي و در اين صورت، تو را دوست خود مي گرفتند.و اگر تو را ثابت قدم نمي داشتيم، همانا نزديک بود اندکي به سوي آنان متمايل شوي.
*در آن صورت دو برابر در دنيا و دو برابر در آخرت عذاب به تو مي چشانديم، آن گاه براي خود در برابر ما ياوري نمي يافتي.
*و نزديک بود تو را از اين سرزمين حرکت دهند تا از آن بيرونت کنند، و در آن صورت پس از تو جز مدتي اندک درنگ نمي کردند
*شيوه اي است که همواره درباره پيامبراني که پيش از تو فرستاديم بوده است، و براي شيوه ما هيچ دگرگوني و تغييري نخواهي يافت.
*نماز را از ابتداي تمايل خورشيد به جانب مغرب تا نهايت تاريکي شب بر پا دار، و نماز صبح را که نماز صبح مورد مشاهده است.و پاسي از شب را براي عبادت و بندگي بيدار باش که اين افزون ويژه توست، اميد است پروردگارت تو را به جايگاهي ستوده برانگيزد.
*و بگو: حق آمد و باطل نابود شد؛ بي ترديد باطل نابود شدني است.
*و اگر بخواهيم قطعاً آنچه را به تو وحي کرده ايم محو مي کنيم، آن گاه در برابر ما کارسازي براي خود نخواهي يافت. مگر رحمتي از سوي پروردگارت، به يقين فضل او بر تو همواره بزرگ است.
*و گفتند: ما به تو ايمان نمي آوريم، مگر آنکه از اين سرزمين چشمه اي پر آب و جوشان روان سازي!!
*يا براي تو باغي از درختان خرما و انگور باشد که از لابه لاي آنها نهرها روان کني.
*يا آسمان را آن گونه که گمان کرده اي پاره پاره بر سر ما بيفکني، يا خدا و فرشتگان را رو به روي ما آوري.
*يا خانه اي از طلا براي تو باشد، يا در آسمان بالا روي، و بالا رفتنت را باور نمي کنيم تا آنکه نوشته اي بر ما نازل کني که آن را بخوانيم!! *بگو: پروردگارم منزّه است آيا من جز بشري فرستاده هستم؟
*و چيزي مردم را زماني که هدايت به سويشان آمد از ايمان آوردن باز نداشت، جز اينکه گفتند: آيا خدا بشري را به پيامبري برانگيخته است؟
*بگو: اگر در زمين فرشتگاني بودند که با آرامي راه مي رفتند، يقيناً فرشته اي را از آسمان براي آنان به پيامبري نازل مي کرديم . بگو: کافي است که خدا ميان من و شما شاهد باشد؛ چون او به بندگانش آگاه و بيناست.
*و کساني را که گفتند: خدا فرزندي گرفته است، بيم دهد. نه آنان به اين يقين و دانشي دارند و نه پدرانشان چه بزرگ سخني است که از دهانشان بيرون مي آيد؛ آنان جز دروغ نمي گويند. شايد تو مي خواهي اگر به اين سخن ايمان نياورند، خود را از شدت اندوه هلاک کني!!
*و ما پيامبران را جز مژده رسان و بيم دهنده نمي فرستيم، و آنان که کافرند به وسيله سخن باطل، ستيزه جويي و نزاع مي کنند تا به وسيله آن حق را تباه کنند! و آيات من و عذاب هايي که به آن بيمشان داده اند، به مسخره گرفتند.و کيست ستمکارتر از کسي که به وسيله آيات پروردگارش پند داده شود، ولي از آنها روي برگرداند و دست آورد پيشين خود را فراموش کند؟ به راستي ما بر دل هاي آنان پوشش هايي قرار داده ايم تا قرآن را نفهمند، و در گوش هايشان سنگيني نهاديم ؛ و اگر آنان را به راه هدايت فراخواني، هرگز و هيچ گاه هدايت نيابند.
* اينان کساني از پيامبران بودند که خدا به آنان نعمت داد، از نسل آدم و از نسل کساني که با نوح در کشتي سوار کرديم و از نسل ابراهيم و اسرائيل و از کساني که آنان را هدايت کرديم و برگزيديم؛ هنگامي که آيات خدايِ رحمان بر آنان خوانده مي شد، سجده کنان و گريان به رو مي افتادند.سپس بعد از آنان نسلي جايگزين شد که نماز را ضايع کردند و از شهوات پيروي نمودند؛ پس گمراهي خود را خواهند ديد. مگر آنان که توبه کرده و ايمان آورده و کار شايسته انجام داده اند، پس آنان به بهشت درآيند و ذرّه اي مورد ستم قرار نمي گيرند.
*خدا از ميان فرشتگان و از ميان مردم رسولاني برمي گزيند؛ يقيناً خدا شنوا و بيناست.همه اعمال و احوال گذشته و آينده آنان را مي داند؛ و همه کارها به خدا بازگردانده مي شود.
*سپس بعد از آنان[ قوم نوح] قومي ديگر را به وجود آورديم.و پيامبري از خودشان در ميان آنان فرستاديم که خدا را بپرستيد، شما را جز او معبودي نيست، آيا نمي پرهيزيد؟و از سران و اشراف قومش که کافر بودند و ديدار آخرت را تکذيب مي کردند، و آنان را در زندگي دنيا از وسايل و ابزار مادي فراواني برخوردار کرده بوديم، گفتند: اين جز بشري مانند شما نيست که از آنچه شما مي خوريد مي خورد، و از آنچه شما مي آشاميد مي آشامد.و بي ترديد اگر بشري مانند خود را اطاعت کنيد، يقيناً زيانکاريد.آيا به شما وعده مي دهد هنگامي که از دنيا رفتيد و خاک و استخوان شديد بيرونتان مي آورند؟دور است و بسيار دور است آنچه به شما وعده مي دهند،جز اين زندگي دنياي ما وجود ندارد، همواره مي ميريم و به دنيا مي آييم، و ما پس از مرگ برانگيخته نخواهيم شد.او نيست مگر مردي که بر خدا افترا بسته است؛ و ما باور کننده او نيستيم.گفت: پروردگارا! مرا در برابر تکذيب آنان ياري ده.خدا فرمود: همانا پس از اندک زماني پشيمان مي شوند.پس فرياد مرگبار آنان را بر حقِّ فرو گرفت، و آنان را چون خاشاک روي سيل قرار داديم؛ پس قوم ستمکار دور باد.
*سپس بعد از آنان قومي ديگر را به وجود آورديم. آن گاه پيامبران را پي در پي فرستاديم؛ هر زمان براي امتي پيامبرش مي آمد او را تکذيب مي کردند، و ما اين ها را به دنبال يکديگر هلاک مي کرديم و آنان را سرگذشت ها قرار داديم؛ پس ملتي که ايمان نمي آورند از رحمت خدا دور باد.
*اي پيامبران! از خوردني هاي پاکيزه بخوريد و کار شايسته انجام دهيد؛ مسلماً من به آنچه انجام مي دهيد، دانايم.
*و اگر مي خواستيم حتماً در هر شهري بيم دهنده مبعوث مي کرديم 
*پس کافران را فرمان مبر و به وسيله اين با آنان جهاد کن.
*شايد تو مي خواهي براي اينکه آنان ايمان نمي آورند، خود را از شدت اندوه هلاک کني!
*اگر بخواهيم، معجزه اي بزرگ از آسمان بر آنان نازل مي کنيم که فروتنانه و بي اختيار در برابرش گردن نهند،
*پيامبر، نسبت به مؤمنان از خودشان اولي و سزاوارتر است، و همسرانش مادران آنانند، و بر طبق کتاب خدا دارندگان قرابت نسبي از يکديگر از مؤمنان و مهاجران سزاوارترند، مگر اينکه بخواهيد درباره دوستانتان احسان کنيد که اين امري ثبت شده در کتاب ست.
*و زماني را که از پيامبران پيمان گرفتيم، و از تو و از نوح و از ابراهيم و موسي و عيسي پسر مريم، و از همه آنان پيماني محکم و استوار گرفتيم،
*تا صادقان را از صدقشان بپرسد و براي کافران عذابي دردناک آماده کرده است.
*يقيناً براي شما در پيامبر خدا الگوي نيکويي است براي کسي که همواره به خدا و روز قيامت اميد دارد؛ و خدا را بسيار ياد مي کند.
*و هرکس از شما براي خدا و پيامبرش اطاعت خاضعانه کند و کار شايسته انجام دهد، پاداشش را دو برابر به او مي دهيم و براي او رزقي نيکو و با ارزش آماده کرده ايم.
*در هيچ شهري هيچ بيم دهنده اي نفرستاديم مگر آنکه خوش گذرانانِ مغرور و سرمستِ آنان گفتند: ما به آنچه شما را به آن فرستاده اند، کافريم!
*و گفتند: اموال و فرزندان ما از شما بيشتر است و ما را عذاب نخواهند کرد.
*بگو: يقيناً پروردگارم روزي را براي هر کس بخواهد وسعت مي دهد يا تنگ مي گيرد، ولي بيشتر مردم معرفت و آگاهي ندارند.
*و اموال و فرزندانتان چيزهايي نيستند که شما را نزد ما مقرب کنند مگر آنان که ايمان آورده و کار شايسته انجام داده اند ؛ پس اينانند که براي آنان در برابر آنچه انجام داده اند، پاداش مضاعف است، و آنان در غرفه ها آسوده خاطرند.
*و به پيامبر، شعر نياموختيم و شايسته او نيست. کتاب جز مايه يادآوري و قرآني روشنگر نيست،
*تا کساني را که زنده اند هشدار دهد، و فرمان عذاب بر کافران محقق و ثابت شود.
*و وعده قطعي ما درباره بندگان به رسالت فرستاده شده، از پيش محقق و ثابت گشته است،
*که بي ترديد آنان ياري شدگانند،
*و مسلماً سپاه ما پيروزند.
*پس تا مدتي از آنان روي بگردان.
*و آنان را بنگر که به زودي خواهند ديد.
*و سلام بر پيامبران
*و همه ستايش ها ويژه خداست که پروردگار جهانيان است.
*بي ترديد ما پيامبران خود و مؤمنان را در زندگي دنيا و روزي که گواهان به پا ايستند، ياري مي کنيم.
*و چه بسيار پيامبراني که در ميان پيشينيان فرستاديم
*ولي هيچ پيامبري به سوي آنان نيامد مگر اينکه او را همواره مسخره مي کردند.
*پس ما نيرومندتر از اين اسراف کاران را هلاک کرديم و سرگذشت پيشينيان گذشت.
*و اگر از آنان بپرسي آسمان ها و زمين را چه کسي آفريده است؟ قطعاً خواهند گفت: آنها را همان تواناي شکست ناپذير و دانا آفريد.
*همان که اين زمين را محل آرامش شما قرار داد و براي شما در آن، راه ها پديد آورد تا راه يابيد.
*و به همين گونه پيش از تو در هيچ شهري بيم دهنده اي نفرستاديم، مگر آنکه سران خوشگذران و مست و مغرورش گفتند: ما پدرانمان را بر آييني يافتيم و ما هم حتماً به آثارشان اقتدا مي کنيم.
*گفت: آيا هر چند من آييني هدايت کننده تر از آييني که پدرانتان را بر آن يافته ايد، برايتان بياورم؟ گفتند: ما به آييني که به آن فرستاده شده ايد، کافريم!
*همچنين هيچ پيامبري بر کساني که پيش از اينان بودند نيامد مگر اينکه گفتند: جادوگر يا ديوانه است!
*آيا يكديگر را به آن سفارش مي‏كردند نه، بلكه آنها قومي طغيانگرند!
*بنابراين از اين سبک مغزان باطل گو، روي برگردان و شايسته سرزنش نيستي؛
*و پند ده؛ زيرا پند به مؤمنان سود مي دهد؛
*از آنان هيچ رزقي نمي خواهم، و نمي خواهم که مرا طعام دهند.
*بي ترديد خدا خود روزي دهنده و صاحب قدرت استوار است.
*همانا ما پيامبران خود را با دلايل روشن فرستاديم و با آنان کتاب و ترازو نازل کرديم تا مردم به عدالت بر خيزند، و آهن را که در آن براي مردم قوت و نيرويي سخت و سودهايي است، فرود آورديم و تا خدا مشخص بدارد چه کساني او و پيامبرانش را در غياب پيامبران ياري مي دهند؛ يقيناً خدا نيرومند و تواناي شکست ناپذير است.
*بي ترديد کساني که با خدا و پيامبرش دشمني و مخالفت مي کنند، در زمره خوارترينان هستند.
*خدا لازم و مقرّر کرده است که بي ترديد من و پيامبرانم پيروزيم. همانا خدا نيرومند و تواناي شکست ناپذير است.
*اوست که در ميان مردم بي سواد، پيامبري از خودشان برانگيخت تا آيات او را بر آنان بخواند و آنان را پاکشان کند و به آنان کتاب و حکمت بياموزد، و آنان به يقين پيش از اين در گمراهي آشکاري بودند.
*و رسول بر گروه ديگري كه هنوز به آنها ملحق نشده‏ اند، و او عزيز و حكيم است.
*اين فضل خداست که آن را به هر کس بخواهد عطا مي کند، و خدا صاحب فضل بزرگ است.
*و از خدا اطاعت کنيد و از پيامبر فرمان بريد، و اگر روي برگردانيد بر عهده پيامبر فقط رساندن آشکار است.


داستان حضرت یونس و قوم یونس در قرآن

*و مي گويند: چرا از سوي پروردگارش معجزه اي بر او نازل نشده؟ بگو: غيب ويژه خداست؛ پس به انتظار باشيد که من هم با شما از منتظرانم.

*پس چرا هيچ شهري نبوده است که ايمان بياورد تا ايمانشان به آنان سود دهد؟ مگر قوم يونس که وقتي ايمان آوردند، عذاب رسوايي را در زندگي دنيا از آنان برطرف کرديم و آنان را تا پايان عمرشان برخوردار نموديم.
* اگر پروردگارت مي خواست يقيناً همه کساني که روي زمين اند ايمان مي آوردند؛ پس آيا تو مردم را وادار مي کني تا به اجبار مؤمن شوند؟!هيچ کس را نسزد که ايمان بياورد مگر به اذن و توفيق خدا، و خدا پليدي را بر کساني قرار مي دهد که نمي انديشند.
*بگو: با تأمل بنگريد که در آسمان ها و زمين چه چيزها هست؟ ولي نشانه ها و هشدارها به حال گروهي که ايمان نمي آورند، سودي نمي دهد.پس آيا جز مانند روزهاي کساني را که پيش از آنان درگذشتند، انتظار مي برند؟ بگو: پس منتظر بمانيد که من با شما از منتظرانم.
*آن گاه پيامبران خود و کساني را که ايمان آورده اند مي رهانيم، همين گونه بر ما فريضه و لازم است که مؤمنان را نجات دهيم.
*بگو: اي مردم! اگر شما در دين من ترديد داريد من آنهايي را که شما به جاي خدا مي پرستيد، نمي پرستم، بلکه خدايي را مي پرستم که جان همه شما را مي ستاند، و من مأمورم که از مؤمنان باشم.
*و  روي خود را به آئيني متوجه ساز كه خالي از هر گونه شرك است و از مشركان مباش.و به جاي خدا چيزي را که سودي به تو نمي رساند و زياني نمي زند، مَپَرست؛ که اگر بپرستي قطعاً از زيانکاران خواهي بود.
*و اگر خدا گزند و آسيبي به تو رساند، آن را جز او برطرف کننده اي نيست، و اگر براي تو خيري خواهد فضل و احسانش را دفع کننده اي نيست؛ خيرش را به هر کس از بندگانش بخواهد مي رساند و او بسيار آمرزنده و مهربان است.
*بگو: اي مردم! يقيناً حق از سوي پروردگارتان براي شما آمد؛ پس هر که هدايت يابد، فقط به سود خود هدايت مي يابد و هر که گمراه گردد، فقط به زيان خود گمراه مي شود، و من نگهبان شما نيستم.
*و از آنچه به سويت وحي مي شود، پيروي کن و شکيبا باش تا خدا داوري کند؛ و او بهترين داوران است.
*و صاحب ماهي را زماني که خشمناک رفت و گمان کرد که ما بر او تنگ نخواهيم گرفت، پس در تاريکي ها ندا داد که معبودي جز تو نيست تو از هر عيب و نقصي منزّهي، همانا من از ستمکارانم.
*پس ندايش را اجابت کرديم و از اندوه نجاتش داديم؛ و اين گونه مؤمنان را نجات مي دهيم.
*و يونس از پيامبران بود.
*هنگامي را که به سوي آن کشتي پر گريخت،
*و با سرنشينان کشتي قرعه انداخت و از مغلوب شدگان شد
*پس آن ماهي بزرگ او را بلعيد، در حالي که سزاوار سرزنش بود.
*اگر او از تسبيح کنندگان نبود،
*بي ترديد تا روزي که مردم برانگيخته مي شوند در شکم ماهي مي ماند.
*پس او را در حالي که بيمار بود به زميني خشک و بي گياه افکنديم.
*و بر او گياهي از نوعي کدو رويانديم،
*و او را به سوي يکصد هزار نفر يا بيشتر فرستاديم.
*پس ايمان آوردند در نتيجه آنان را تا پايان عمرشان بهره مند کرديم.
*پس در برابر حکم و قضاي پروردگارت شکيبا باش و مانند صاحب ماهي مباش و در آن حال با دلي مالامال از اندوه، خدا را ندا داد.
*اگر رحمت و لطفي از سوي پروردگارش او را در نيافته بود، يقيناً نکوهش شده به صحرايي بي آب و گياه افکنده مي شد.
+ نوشته شده در جمعه 2 شهريور 1397برچسب:قرآن,حضرت یونس,قوم یونس,عذاب,معجزه,عذاب رسوایی,ماهی,پیامبر,انبیا,کدو,صحرای بی آب و گیاه, ساعت 11:26 توسط آزاده یاسینی


داستان حضرت شعیب و قوم ایکه - سرزمین مدین در قرآن

*و به سوي مردم مدين، برادرشان شعيب را  گفت: اي قوم من! خدا را بپرستيد که شما را جز او معبودي نيست، يقيناً برهاني روشن از سوي پروردگارتان براي شما آمد، پس پيمانه و ترازو را تمام و کامل بدهيد، و از اجناس و اموال و حقوق مردم مکاهيد، و در زمين پس از اصلاح آن  فساد مکنيد، اين براي شما بهتر است، اگر مؤمنيد.

*و بر سر هر راهي منشينيد که کساني را که به خدا ايمان آورده اند بترسانيد، و از راه خدا بازداريد، و بخواهيد آن را کج نشان دهيد؛ و به ياد آورديد زماني که جمعيت اندکي بوديد، ولي شما را فزوني داد، و با تأمل بنگريد که سرانجام مفسدين و تبهکاران چگونه بود؟
*و اگر گروهي از شما به آييني که من به آن فرستاده شده ام، ايمان آوردند و گروهي ايمان نياوردند، پس شکيبايي ورزيد تا خدا ميان ما داوري کند، که او بهترين داوران است.
*اشراف و سران قومش که تکبّر ورزيدند، گفتند: اي شعيب! مسلماً تو و کساني را که با تو ايمان آورده اند از شهرمان بيرون مي کنيم يا اينکه بي چون و چرا به آيين ما بازگرديد. گفت: آيا هر چند که نفرت و کراهت  داشته باشيم؟!
*اگر پس از آنکه خدا ما را از آن نجات داده به آيين شما بازگرديم يقيناً بر خدا دروغ بسته ايم؛ بنابراين امکان ندارد به آيين شما بازگرديم، مگر اينکه خدا که پروردگار ماست بخواهد پروردگار ما از نظر دانش بر همه چيز احاطه دارد، فقط بر خدا توکل کرديم. پروردگارا! ميان ما و قوم ما به حق داوري کن که تو بهترين داوراني.
*و اشراف و سران کافر قومش گفتند: اگر از شعيب پيروي کنيد، مسلماً شما هم از زيانکارانيد.
* آنگاه زلزله آنان را فروگرفت و در خانه‏شان از پا درآمدند.
*کساني که شعيب را تکذيب کردند گويي در آن شهر سکونت نداشتند،آنان که شعيب را تکذيب کردند، همان زيانکاران بودند.
*پس شعيب از آنان روي گردانيد و گفت: اي قوم من! يقيناً من پيام هاي پروردگارم را به شما رساندم، و براي شما خيرخواهي کردم، با اين حال چگونه بر گروهي که کافرند دريغ و تأسف خورم؟
*و به سوي مَدين، برادرشان شعيب را گفت: اي قوم من! خدا را بپرستيد، شما را جز او هيچ معبودي نيست؛ و از پيمانه و ترازو مکاهيد، همانا من شما را در توانگري و نعمت مي بينم و بر شما از عذاب روزي فراگير بيمناکم.
*و اي قوم من، پيمانه و ترازو را عادلانه کامل و تمام بدهيد، و اجناس مردم را کم شمارتر و کم ارزش تر به حساب نياوريد و در زمين تبهکارانه فتنه و آشوب برپا نکنيد.
*آنچه خدا باقي مي گذارد، براي شما بهتر است اگر مؤمن باشيد، و من بر شما نگهبان نيستم.
* گفتند: اي شعيب! آيا نمازت به تو فرمان مي دهد که آنچه را پدرانمان مي پرستيدند رها کنيم؟ يا از اينکه در اموالمان به هر کيفيتي که مي خواهيم تصرف کنيم دست برداريم؟ به راستي که تو بردبار و راه يافته اي.
*گفت: اي قوم من! مرا خبر دهيد اگر من بر دليل روشني از سوي پروردگارم متکي باشم و از جانب او رزق نيکويي به من داده باشد ؟و من نمي خواهم آنچه که شما را از آن باز مي دارم خود مرتکب شوم؛ تا جايي که قدرت دارم جز اصلاح نمي خواهم؛ و توفيقم فقط به خداست؛ بر او توکل کردم و به سوي او باز مي گردم.
*اي قوم من! دشمني و مخالفت با من، شما را به جايي نرساند، که مانند آنچه به قوم نوح يا قوم هود يا قوم صالح رسيد به شما هم برسد، و قوم لوط از شما چندان دور نيست.
*از پروردگارتان آمرزش بطلبيد، سپس به سوي او بازگرديد؛ زيرا پروردگارم مهربان و بسيار دوستدار است.
*گفتند: اي شعيب! بسياري از مطالبي که مي گويي نمي فهميم، و به راستي تو را در خود، ناتوان و ضعيف مي بينيم، و اگر عشيره ات نبودند، بي ترديد سنگسارت مي کرديم، وتو بر ما پيروز نيستي.
*گفت: اي قوم من! آيا عشيره کوچکم نزد شما از خدا عزيزتر است که او را پشت سر قرار داده و فراموشش کرده ايد؟! يقيناً پروردگارم به همه اعمالي که انجام مي دهيد، احاطه دارد.
*و اي قوم من! به اندازه اي که در قدرت و توان شماست، عمل کنيد، من بي ترديد عمل مي کنم؛ به زودي خواهيد دانست، چه کسي را عذاب رسوا کننده خواهد آمد و دروغگو کيست؟! و منتظر بمانيد که من هم با شما منتظرم.
* و هنگامي که عذاب ما رسيد، شعيب و کساني را که با او ايمان آورده بودند، با رحمتي از سوي خود نجات داديم، و کساني را که ستم کردند، فرياد مرگبار فرا گرفت، پس در خانه هايشان به رو در افتاده جسمي بي جان شدند.
*گويي در آنجا اقامت نداشتند. آگاه باشيد! مَدين دور باد، همان گونه که ثمود دور شد.
*و بي ترديد اهل ايکه ستمکار بودند.
*در نتيجه از آنان انتقام گرفتيم، و دو شهر نابود شده [قوم لوط و شعيب] بر سر جاده اي آشکار قرار دارد.
*مردم اَيکه پيامبران را تکذيب کردند،
*هنگامي که شعيب به آنان گفت: آيا نمي پرهيزيد؟
*بي ترديد من براي شما فرستاده اي امينم،
*بنابراين از خدا پروا کنيد و از من فرمان ببريد،
*من از شما بر ابلاغ رسالتم هيچ پاداشي نمي خواهم، پاداش من فقط بر عهده پروردگار جهانيان است،
*پيمانه را کامل بدهيد و از کم فروشان نباشيد،
*و با ترازوي درست وزن کنيد،
*و از قيمت اشيا و اجناس مردم به هنگام خريد نکاهيد، و در زمين تباهکارانه فتنه و آشوب برپا نکنيد،
*و از آنکه شما و امت هاي پيشين را آفريد پروا کنيد.
*گفتند: جز اين نيست که تو از جادوشدگاني،
*و تو جز بشري مانند ما نيستي، و بي ترديد ما تو را از دروغگويان مي پنداريم،
*پس اگر راست مي گويي پاره هايي از آسمان را بر ما فرو ريز.
*گفت: پروردگارم به آنچه انجام مي دهيد، داناتر است.
*باز او را تکذيب کردند و به عذاب سخت روز سايه‌بان (يعني روزي که مردم از شدت گرما به سايه‌باني پناه مي‌بردند و باز از گرمي هلاک مي‌شدند) گرفتار شدند که عذاب آن روز بسيار بزرگ و سخت بود.
*بي ترديد در اين سرگذشت، عبرتي بزرگ وجود دارد؛ و قوم شعيب بيشترشان مؤمن نبودند،
*و يقيناً پروردگارت همان تواناي شکست ناپذير و مهربان است.
*و نيز به سوي مدين برادرشان شعيب را فرستاديم؛ پس گفت: اي قوم من! خدا را بپرستيد و روز قيامت را انتظار بريد و در زمين تبهکارانه فتنه و آشوب برپا نکنيد،
*پس او را تکذيب کردند؛ در نتيجه زلزله سختي آنان را فرا گرفت، پس در خانه هايشان به رو در افتاده جسمي بي جان شدند،
*و نيز قوم ثمود و قوم لوط و اصحاب ايکه همان احزاب کفر و شرک اند،
*پيش از آنها قوم نوح و اصحاب الرس و قوم ثمود را تكذيب كردند.
*و نيز قوم عاد و فرعون و برادران لوط،
*و اصحاب ايکه و قوم تُبّع همگي پيامبران را تکذيب کردند، پس تهديدم بر آنان محقق و ثابت شد.
 
 
+ نوشته شده در شنبه 27 مرداد 1397برچسب:قرآن,شعیب,قوم ایکه,سرزمین مدین,پیامبر,عاقبت کم فروشی,ترازو,میزان,زلزله,روز سایبان,عذاب,اصحاب ایکه, ساعت 14:29 توسط آزاده یاسینی


همسران پیامبر در قرآن

*اي همسران پيامبر! هرکس از شما کار بسيار زشت آشکاري مرتکب شود عذاب براي او دو چندان خواهد شد، و اين بر خدا آسان است.

*اي همسران پيامبر! شما اگر پرهيزکاري پيشه کنيد مانند هيچ يک از زنان نيستيد، پس در گفتار خود، نرمي و طنّازي نداشته باشيد تا کسي که بيمار دل است طمع کند، و سخن پسنديده و شايسته گوييد.
*و در خانه هايتان قرار و آرام گيريد، و مانند زنان دوران جاهليت پيشين ظاهر نشويد، و نماز را برپا داريد و زکات بدهيد، و خدا و پيامبرش را اطاعت کنيد، جز اين نيست که همواره خدا مي خواهد هرگونه پليدي را از شما اهل بيت برطرف نمايد، و شما را چنان که شايسته است پاک و پاکيزه گرداند.
*و آنچه را از آيات خدا و حکمت در خانه هاي شما مي خوانند به ياد داشته باشيد؛ يقيناً خدا لطيف و آگاه است.
+ نوشته شده در جمعه 26 مرداد 1397برچسب:قرآن,پیامبر,حضرت محمد,همسران پیامبر,دوران جاهلیت,اهل بیت, ساعت 10:19 توسط آزاده یاسینی


نسل پیامبر در قرآن

*بي ترديد ما به تو خير فراوان عطا کرديم.

*پس براي پروردگارت نماز بخوان و شتر قرباني کن.
*يقيناً دشمن تو خود بدون تبار و نسل است.
+ نوشته شده در پنج شنبه 25 مرداد 1397برچسب:قرآن,پیامبر,حضرت محمد,پیغمبر,تبار,نسل,شتر,قربانی,نماز,خیر فراوان, ساعت 10:49 توسط آزاده یاسینی


حضرت مریم در قرآن

*و هنگامي که فرشتگان گفتند: اي مريم! قطعاً خدا تو را برگزيده و پاک ساخته، و بر زنان جهانيان برتري داده است.

*اي مريم! فروتنانه براي پروردگارت به طاعت برخيز و سجده به جاي آور و با رکوع کنندگان رکوع کن.
*اين از خبرهاي غيبي است که به تو وحي مي کنيم. و تو هنگامي که آنان قلم هاي خود را مي انداختند که کداميک از آنان سرپرستي مريم را عهده دار شود، و نيز زماني که با يکديگر جدال و ستيز مي کردند، نزد آنان نبودي.
* زماني که فرشتگان گفتند: اي مريم! يقيناً خدا تو را به کلمه اي از سوي خود که نامش مسيح عيسي بن مريم است مژده مي دهد که در دنيا و آخرت داراي مقبوليّت و آبرومندي و از مقربّان است.
*و با مردم در گهواره  و در ميان سالي سخن مي گويد و از شايستگان است.
*گفت: پروردگارا! چگونه براي من فرزندي خواهد بود، در حالي که هيچ بشري با من تماس نگرفته؟! فرمود: چنين است که مي گويي خدا هر چه را بخواهد مي آفريند، چون چيزي را اراده کند جز اين نيست که به آن مي گويد: «باش» پس بي درنگ مي باشد؛
*و در اين کتاب مريم را ياد کن هنگامي که از خانواده اش مکان شرقي کناره گرفت.
*و جدا از آنان پوشش و پرده اي براي خود قرار داد. و ما روح خود را به سوي او فرستاديم، پس براي او بشري خوش اندام و معتدل نمودار شد.
* مريم گفت: من از تو پناه به خداي رحمان مي‌برم اگر مرد پرهيزکاري هستي.
*گفت: جز اين نيست که من فرستاده پروردگار تو هستم براي آنکه پسري پاک و پاکيزه به تو ببخشم.
*گفت: چگونه براي من پسري خواهد بود در حالي که نه هيچ بشري با من ازدواج کرده است و نه بدکار بوده ام.
*گفت: چنين است پروردگارت فرموده است: اين کار بر من آسان است و براي اين که او را نشانه اي براي مردم و رحمتي از سوي خود قرار دهيم؛ و اين کار شدني است.
*پس به عيسي حامله شد و به خاطر او در مکاني دور کناره گرفت.
*آن گاه درد زاييدن، او را به ناچار به جانب درخت خرما کشانيد؛گفت: اي کاش پيش از اين ميمردم و يکسره از خاطره ها فراموش شده بودم.
*از فرودست او ندا در داد كه اندوهگين مباش، پروردگارت از فرودست تو جويبارى روان كرده است‏.
*و تنه خرما را به سوي خود بجنبان تا برايت خرماي تازه و از بار چيده بريزد.
*پس بخور و بياشام و خاطرت را شاد و خوش دار، و اگر از مردم کسي را ديدي بگو: من براي خداي رحمان روزه نذر کرده ام، پس هرگز امروز با هيچ انساني سخن نخواهم گفت.
*پس در حالى كه او را در آغوش گرفته بود به نزد قومش آورد گفتند اى مريم به راستى كار بسيار ناپسندى مرتكب شده‏ اى.
* اي خواهر هارون! نه پدرت مرد بدي بود و نه مادرت بدکاره بود.
*پس مريم به نوزاد اشاره کرد گفتند: چگونه با کودکي که در گهواره است، سخن بگوييم؟!
*نوزادگفت: بي ترديد من بنده خدايم، به من کتاب عطا کرده و مرا پيامبر قرار داده است.
*و هر جا که باشم بسيار بابرکت و سودمندم قرار داده، و مرا تا زنده ام به نماز و زکات سفارش کرده است.
*و مرا نسبت به مادرم نيکوکار گردانيده و گردنکش و تيره بختم قرار نداده است.
*و سلام بر من روزي که زاده شدم، و روزي که مي ميرم، و روزي که زنده برانگيخته مي شوم.
*اين است عيسي بن مريم، همان قول حق که درباره او در ترديدند.
*خدا را نسزد که هيچ فرزندي برگيرد؛ او منزّه است؛ چون پديد آمدن چيزي را اراده کند، فقط به آن مي گويد: باش، پس بي درنگ موجود مي شود.
*بي ترديد خدا پروردگار من و شماست؛ پس او را بپرستيد اين راهي راست است.
*و آن که دامن خود را پاک نگه داشت، پس ما از روح خود در او دميديم و او و پسرش را نشانه اي براي جهانيان قرار داديم.
*و پسر مريم و مادرش را نشانه قرار داديم و آن دو را در سرزميني بلند که جايگاهي مستقر و آبي روان بود، جاي داديم.
*و مريم دختر عمران  که دامان خود را پاک نگه داشت و در نتيجه از روح خود در او دميديم و کلمات پروردگارش و کتاب هاي او را تصديق کرد و از اطاعت کنندگان بود.
 
+ نوشته شده در چهار شنبه 17 مرداد 1397برچسب:قرآن,حضرت مریم,عیسی بن مریم,جبرئیل,فرشته,روح,درخت خرما,روزه,سکوت,خواهر هارون,پیامبر,نماز,زکات,دختر عمران, ساعت 14:8 توسط آزاده یاسینی