••• آسمانه

♥ مطالب ادبی .!.!.!.!. مطالب مذهبی ♥

حکمت نهج البلاغه

 و قال ع الْغِنَى وَ الْفَقْرُ بَعْدَ الْعَرْضِ عَلَى اللَّهِ

 و درود خدا بر او، فرمود: فقر و بی نيازی ما پس از عرضه شدن بر خدا آشکار خواهد شد.
 
(اعتقادی، اقتصادی)
 
 
 
 
 
 
وَ قَالَ ع: مَا زَالَ الزُّبَيْرُ رَجُلًا مِنَّا أَهْلَ الْبَيْتِ- حَتَّى نَشَأَ ابْنُهُ الْمَشْئُومُ عَبْدُ اللَّهِ

 

 و درود خدا بر او، فرمود: زبير همواره با ما بود تا آن که فرزند نامبارکش عبد اللَّه، پا به جوانی گذاشت.
(تاريخی، سياسی)

 

 

 

 

 

+ نوشته شده در یک شنبه 19 مرداد 1399برچسب:نهج البلاغه,امام علی,امیرالمومنین,پند اعتقادی,پند اقتصادی,پند تاریخی,پند سیاسی,فقر,بی نیازی,زبیر, ساعت 13:38 توسط آزاده یاسینی


حکمت نهج البلاغه

 وَ قَالَ ع أَلَا وَ إِنَّ مِنَ الْبَلَاءِ الْفَاقَةَ- وَ أَشَدُّ

مِنَ الْفَاقَةِ مَرَضُ الْبَدَنِ- وَ أَشَدُّ مِنْ مَرَضِ الْبَدَنِ مَرَضُ الْقَلْبِ- أَلَا وَ إِنَّ مِنْ صِحَّةِ الْبَدَنِ تَقْوَى الْقَلْبِ

 

و درود خدا بر او، فرمود: آگاه باشيد که فقر نوعی بلا است. و سخت‌تر از تنگدستی بيماری تن و سخت تر از بيماری تن، بيماری قلب است، آگاه باشيد که همانا عامل تندرستی تن، تقوای دل است.
 
(اقتصادی، بهداشتی) 

 
 
 
 


وَ قَالَ ع مَنْ أَبْطَأَ بِهِ عَمَلُهُ لَمْ يُسْرِعْ بِهِ نَسَبُهُ: وَ فِي رِوَايَةٍ أُخْرَى: مَنْ فَاتَهُ حَسَبُ نَفْسِهِ لَمْ يَنْفَعْهُ حَسَبُ آبَائِهِ

 

 و درود خدا بر او، فرمود: آن کس که کردارش او را به جايی نرساند، بزرگی خاندانش، او را به پيش نخواهد راند. [در نقل ديگری آمده که‌] آن کس که ارزش خويش را دست بدهد، بزرگی خاندانش او را سودی نخواهد رساند.
(اخلاقی، اجتماعی)

 

 

 

 


حکمت نهج البلاغه

 وَ قَالَ ع الْعِلْمُ مَقْرُونٌ بِالْعَمَلِ فَمَنْ عَلِمَ عَمِلَ- وَ الْعِلْمُ يَهْتِفُ بِالْعَمَلِ- فَإِنْ أَجَابَهُ وَ إِلَّا ارْتَحَلَ عَنْهُ


 و درود خدا بر او، فرمود: علم و عمل پيوندی نزديک دارند.
و کسی که دانست بايد به آن عمل کند، چرا که علم، عمل را فراخواند، اگر پاسخش داد می‌ماند و گر نه کوچ می‌کند.
(عملی، اخلاقی)






 

وَ قَالَ ع يَا أَيُّهَا النَّاسُ مَتَاعُ الدُّنْيَا حُطَامٌ مُوبِئٌ- فَتَجَنَّبُوا مَرْعَاهُ قُلْعَتُهَا أَحْظَى مِنْ طُمَأْنِينَتِهَا- وَ بُلْغَتُهَا أَزْكَى مِنْ ثَرْوَتِهَا- حُكِمَ عَلَى مُكْثِرٍ مِنْهَا بِالْفَاقَةِ- وَ أُعِينَ مَنْ غَنِيَ عَنْهَا بِالرَّاحَةِ- مَنْ رَاقَهُ زِبْرِجُهَا أَعْقَبَتْ نَاظِرَيْهِ كَمَهاً- وَ مَنِ اسْتَشْعَرَ الشَّغَفَ بِهَا مَلَأَتْ ضَمِيرَهُ أَشْجَاناً- لَهُنَّ رَقْصٌ عَلَى سُوَيْدَاءِ قَلْبِهِ- هَمٌّ يَشْغَلُهُ وَ غَمٌّ يَحْزُنُهُ- كَذَلِكَ حَتَّى يُؤْخَذَ بِكَظَمِهِ فَيُلْقَى بِالْفَضَاءِ مُنْقَطِعاً أَبْهَرَاهُ- هَيِّناً عَلَى اللَّهِ فَنَاؤُهُ وَ عَلَى الْإِخْوَانِ إِلْقَاؤُهُ- وَ إِنَّمَا يَنْظُرُ الْمُؤْمِنُ إِلَى الدُّنْيَا بِعَيْنِ الِاعْتِبَارِ- وَ يَقْتَاتُ مِنْهَا بِبَطْنِ الِاضْطِرَارِ- وَ يَسْمَعُ فِيهَا بِأُذُنِ الْمَقْتِ وَ الْإِبْغَاضِ- إِنْ قِيلَ أَثْرَى قِيلَ أَكْدَى- وَ إِنْ فُرِحَ لَهُ بِالْبَقَاءِ حُزِنَ لَهُ بِالْفَنَاءِ- هَذَا وَ لَمْ يَأْتِهِمْ يَوْمٌ فِيهِ يُبْلِسُونَ

و درود خدا بر او، فرمود: ای مردم، کالای دنيای حرام چون برگ‌های خشکيده وبا خيز است، پس از چراگاه آن دوری کنيد، که دل کندن از آن لذّت بخش‌تر از اطمينان داشتن به آن است، و به قدر ضرورت از دنيا برداشتن بهتر از جمع آوری سرمايه فراوان است. آن کس که از دنيا زياد برداشت به فقر محکوم است، و آن کس که خود را از آن بی‌نياز انگاشت در آسايش است، و آن کس که زيور دنيا ديدگانش را خيره سازد دچار کور دلی گردد، و آن کس که به دنيای حرام عشق ورزيد، درونش پر از اندوه شد، و غم و اندوه‌ها در خانه دلش رقصان گشت، که از سويی سرگرمش سازند، و از سويی ديگر رهايش نمايند، تا آنجا که گلويش را گرفته در گوشه‌ای بميرد، رگ‌های حيات او قطع شده، و نابود ساختن او بر خدا آسان، و به گور انداختن او به دست دوستان است. امّا مؤمن با چشم عبرت به دنيا می‌نگرد، و از دنيا به اندازه ضرورت برمی‌دارد، و سخن دنيا را از روی دشمنی می‌شنود، چرا که تا گويند سرمايه دار شد، گويند تهيدست گرديد، و تا در زندگی شاد می‌شوند، با فرا رسيدن مرگ غمگين می‌گردند، و اين اندوه چيزی نيست که روز پريشانی و نوميدی هنوز نيامده است.
(اخلاقی، معنوی) 

 

 

 

+ نوشته شده در پنج شنبه 18 ارديبهشت 1399برچسب:نهج البلاغه,امام علی,امیرالمومنین,پند اخلاقی,پند علمی,معنوی,علم,عمل,کالای دنیای حرام,فقر,کور دل,مومن,چشم عبرت,, ساعت 14:21 توسط آزاده یاسینی


حکمت نهج البلاغه

 وَ قِيلَ لَهُ بِأَيِّ شَيْ‏ءٍ غَلَبْتَ الْأَقْرَانَ- فَقَالَ ع مَا لَقِيتُ رَجُلًا إِلَّا أَعَانَنِي عَلَى نَفْسِهِ قال الرضي- يومئ بذلك إلى تمكن هيبته في القلوب

و درود خدا بر او، فرمود: (از امام پرسيدند، با کدام نيرو بر حريفان خود پيروز شدی فرمود) کسی را نديدم جز آن که مرا در شکست خود ياری می‌داد 
می‌گويم: (امام به اين نکته اشاره کرد که هيبت و ترس او در دل‌ها جای می‌گرفت)
 
(سياسی، نظامی) 
 
 
 
 
 
 

وَ قَالَ ع لِابْنِهِ مُحَمَّدِ ابْنِ الْحَنَفِيَّةِ يَا بُنَيَّ إِنِّي أَخَافُ عَلَيْكَ الْفَقْرَ- فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ مِنْهُ- فَإِنَّ الْفَقْرَ مَنْقَصَةٌ لِلدِّينِ- مَدْهَشَةٌ لِلْعَقْلِ دَاعِيَةٌ لِلْمَقْتِ

 

و درود خدا بر او، فرمود: (به پسرش محمد حنفيّه سفارش کرد) ای فرزند من از تهيدستی بر تو هراسناکم، از فقر به خدا پناه ببر، که همانا فقر، دين انسان را ناقص، و عقل را سرگردان، و عامل دشمنی است.
(اقتصادی)

 

 

 

+ نوشته شده در دو شنبه 25 فروردين 1399برچسب:نهج البلاغه,امام علی,امیرالمومنین,پند سیاسی,پند نظامی,اعتقادی,جنگ,پیروزی,هیبت,ترس,محمد حنیفه,تهیدستی,فقر,دین,عقل,عامل دشمنی, ساعت 14:8 توسط آزاده یاسینی


حکمت نهج البلاغه

 وَ قَالَ ع الْفَقْرُ الْمَوْتُ الْأَكْبَرُ

 و درود خدا بر او، فرمود: فقر مرگ بزرگ است.
(اقتصادی)
 
 
 
 
 
 

وَ قَالَ ع مَنْ قَضَى حَقَّ مَنْ لَا يَقْضِي حَقَّهُ فَقَدْ عَبَدَهُ
 
 و درود خدا بر او، فرمود: رعايت حق کسی که او حقش را محترم نمی‌شمارد نوعی بردگی است.
(اخلاقی، سياسی، اجتماعی)

 

 

 

 

 

+ نوشته شده در چهار شنبه 2 بهمن 1398برچسب:نهج البلاغه,امام علی,امیرالمومنین,پند اخلاقی,پند سیاسی,اجتماعی,اقتصادی,فقر,مرگ بزرگ,حق,بردگی, ساعت 14:49 توسط آزاده یاسینی


حکمت نهج البلاغه

 مَنْ أَحَبَّنَا أَهْلَ الْبَيْتِ فَلْيَسْتَعِدَّ لِلْفَقْرِ جِلْبَاباً و قد يؤول ذلك على معنى آخر ليس هذا موضع ذكره

 و درود خدا بر او، فرمود: هر کس ما اهل بيت پيامبر صلّی اللّه عليه و آله و سلّم را دوست بدارد، پس بايد فقر را چونان لباس رويين بپذيرد. (يعنی آماده انواع محروميّت‌ها باشد) 
«اين کلمات را به معانی ديگری تفسير می‌کنند که اينجا جای ذکر آن نيست» 
(اعتقادی، سياسی)




وَ قَالَ ع لَا مَالَ أَعْوَدُ مِنَ الْعَقْلِ وَ لَا وَحْدَةَ أَوْحَشُ مِنَ الْعُجْبِ- وَ لَا عَقْلَ كَالتَّدْبِيرِ وَ لَا كَرَمَ كَالتَّقْوَى- وَ لَا قَرِينَ كَحُسْنِ الْخُلُقِ وَ لَا مِيرَاثَ كَالْأَدَبِ- وَ لَا قَائِدَ كَالتَّوْفِيقِ وَ لَا تِجَارَةَ كَالْعَمَلِ الصَّالِحِ- وَ لَا رِبْحَ كَالثَّوَابِ وَ لَا وَرَعَ كَالْوُقُوفِ عِنْدَ الشُّبْهَةِ- وَ لَا زُهْدَ كَالزُّهْدِ فِي الْحَرَامِ وَ لَا عِلْمَ كَالتَّفَكُّرِ- وَ لَا عِبَادَةَ كَأَدَاءِ الْفَرَائِضِ- وَ لَا إِيمَانَ كَالْحَيَاءِ وَ الصَّبْرِ وَ لَا حَسَبَ كَالتَّوَاضُعِ- وَ لَا شَرَفَ كَالْعِلْمِ وَ لَا عِزَّ كَالْحِلْمِ- وَ لَا مُظَاهَرَةَ أَوْثَقُ مِنَ الْمُشَاوَرَةِ
 
 و درود خدا بر او، فرمود: سرمايه‌ای از عقل سودمندتر نيست، و تنهايی ترسناک‌تر از خودبينی، و عقلی چون دورانديشی، و بزرگواری چون تقوی، و همنشينی چون اخلاق خوش، و ميراثی چون ادب، و رهبری چون توفيق الهی، و تجارتی چون عمل صالح، و سودی چون پاداش الهی، و پارسائی چون پرهيز از شبهات، و زهدی چون بی‌اعتنايی به دنيای حرام، و دانشی چون انديشيدن، و عبادتی چون انجام واجبات، و ايمانی چون حياء و صبر، و خويشاوندی چون فروتنی، و شرافتی چون دانش، و عزّتی چون بردباری، و پشتيبانی مطمئن‌تر از مشورت کردن نيست.
(اخلاقی)

 

 

 

 


حکمت نهج البلاغه

 وَ قَالَ ع لَا غِنَى كَالْعَقْلِ وَ لَا فَقْرَ كَالْجَهْلِ- وَ لَا مِيرَاثَ كَالْأَدَبِ وَ لَا ظَهِيرَ كَالْمُشَاوَرَةِ

 و درود خدا بر او، فرمود: هيچ ثروتی چون عقل، و هيچ فقری چون نادانی نيست. هيچ ارثی چون ادب، و هيچ پشتيبانی چون مشورت نيست.
 
(اخلاقی، اجتماعی)


 
 

وَ قَالَ ع الصَّبْرُ صَبْرَانِ صَبْرٌ عَلَى مَا تَكْرَهُ وَ صَبْرٌ عَمَّا تُحِبُّ

و درود خدا بر او، فرمود: شکيبايی دو گونه است: شکيبايی بر آنچه خوش نمی‌داری و شکيبايی در آنچه دوست می‌داری.
(اخلاقی) 

 

 

+ نوشته شده در سه شنبه 5 آذر 1398برچسب:نهج البلاغه,امام علی,امیرالمومنین,پند اخلاقی,پند اجتماعی,ثروت,عقل,فقر,نادانی,ارث,ادب,پشتیبان,مشورت,شکیبایی, ساعت 11:34 توسط آزاده یاسینی


حکمت نهج البلاغه

 وَ قَالَ ع لِابْنِهِ الْحَسَنِ ع- يَا بُنَيَّ احْفَظْ عَنِّي أَرْبَعاً وَ أَرْبَعاً- لَا يَضُرُّكَ مَا عَمِلْتَ مَعَهُنَّ- إِنَّ أَغْنَى الْغِنَى الْعَقْلُ وَ أَكْبَرَ الْفَقْرِ الْحُمْقُ- وَ أَوْحَشَ الْوَحْشَةِ الْعُجْبُ وَ أَكْرَمَ الْحَسَبِ حُسْنُ الْخُلُقِ- يَا بُنَيَّ إِيَّاكَ وَ مُصَادَقَةَ الْأَحْمَقِ- فَإِنَّهُ يُرِيدُ أَنْ يَنْفَعَكَ فَيَضُرَّكَ- وَ إِيَّاكَ وَ مُصَادَقَةَ الْبَخِيلِ- فَإِنَّهُ يَقْعُدُ عَنْكَ أَحْوَجَ مَا تَكُونُ إِلَيْهِ- وَ إِيَّاكَ وَ مُصَادَقَةَ الْفَاجِرِ فَإِنَّهُ يَبِيعُكَ بِالتَّافِهِ- وَ إِيَّاكَ وَ مُصَادَقَةَ الْكَذَّابِ- فَإِنَّهُ كَالسَّرَابِ يُقَرِّبُ عَلَيْكَ الْبَعِيدَ وَ يُبَعِّدُ عَلَيْكَ الْقَرِيبَ

 به فرزندش امام حسن عليه السّلام فرمود: پسرم چهار چيز از من ياد گير (در خوبی‌ها)، و چهار چيز به خاطر بسپار (هشدارها)، که تا به آنها عمل می‌کنی زيان نبينی: 
الف- خوبی‌ها 
1- همانا ارزشمندترين بی‌نيازی عقل است، 2- و بزرگ‌ترين فقر بی‌خردی است، 3- و ترسناک‌ترين تنهايی خودپسندی است. 4- و گرامی‌ترين ارزش خانوادگی، اخلاق نيکوست. 
ب- هشدارها 
1- پسرم از دوستی با احمق بپرهيز، چرا که می‌خواهد به تو نفعی رساند امّا دچار زيانت می‌کند. 2- از دوستی با بخيل بپرهيز، زيرا آنچه را که سخت به آن نياز داری از تو دريغ می‌دارد. 3- و از دوستی با بدکار بپرهيز، که با اندک بهايی تو را می‌فروشد. 4- و از دوستی با دروغگو بپرهيز، که او به سراب ماند: دور را به تو نزديک، و نزديک را دور می‌نماياند.
(اخلاقی، اجتماعی، تربيتی)




وَ قَالَ ع لَا قُرْبَةَ بِالنَّوَافِلِ إِذَا أَضَرَّتْ بِالْفَرَائِضِ

و درود خدا بر او، فرمود: عمل مستحب انسان را به خدا نزديک نمی‌گرداند، اگر به واجب زيان رساند.
(عبادی، معنوی) 

 

 


حکمت نهج البلاغه

 و قال ع الْغِنَى وَ الْفَقْرُ بَعْدَ الْعَرْضِ عَلَى اللَّهِ

 و درود خدا بر او، فرمود: فقر و بی نيازی ما پس از عرضه شدن بر خدا آشکار خواهد شد.
(اعتقادی، اقتصادی)
 


 

وَ قَالَ ع: مَا لِابْنِ آدَمَ وَ الْفَخْرِ - أَوَّلُهُ نُطْفَةٌ وَ آخِرُهُ جِيفَةٌ - وَ لَا يَرْزُقُ نَفْسَهُ وَ لَا يَدْفَعُ حَتْفَهُ

 و درود خدا بر او، فرمود: فرزند آدم را با فخر فروشی چه کار او که در آغاز نطفه‌ای گنديده،
و در پايان مرداری بد بو است، نه می‌تواند روزی خويشتن را فراهم کند،
و نه مرگ را از خود دور نمايد.
(اعتقادی، علمی)
+ نوشته شده در چهار شنبه 1 آبان 1398برچسب:نهج البلاغه,امام علی,امیرالمومنین,پند اعتقادی,اقتصادی,علمی,فقر,بی نیازی,فرزندآدم,فخرفروشی,نطفه,مردار,روزی,مرگ, ساعت 14:8 توسط آزاده یاسینی


حکمت نهج البلاغه

 وَ قَالَ ع أَلَا وَ إِنَّ مِنَ الْبَلَاءِ الْفَاقَةَ - وَ أَشَدُّ مِنَ الْفَاقَةِ مَرَضُ الْبَدَنِ

- وَ أَشَدُّ مِنْ مَرَضِ الْبَدَنِ مَرَضُ الْقَلْبِ - أَلَا وَ إِنَّ مِنْ صِحَّةِ الْبَدَنِ تَقْوَى الْقَلْبِ

 و درود خدا بر او، فرمود: آگاه باشيد که فقر نوعی بلا است.
و سخت‌تر از تنگدستی بيماری تن و سخت تر از بيماری تن، بيماری قلب است،
آگاه باشيد که همانا عامل تندرستی تن، تقوای دل است.
(اقتصادی، بهداشتی)

 
 

وَ قَالَ ع لِلْمُؤْمِنِ ثَلَاثُ سَاعَاتٍ فَسَاعَةٌ يُنَاجِي فِيهَا رَبَّهُ - وَ سَاعَةٌ يَرُمُّ مَعَاشَهُ
- وَ سَاعَةٌ يُخَلِّي بَيْنَ نَفْسِهِ - وَ بَيْنَ لَذَّتِهَا فِيمَا يَحِلُّ وَ يَجْمُلُ - وَ لَيْسَ لِلْعَاقِلِ أَنْ يَكُونَ شَاخِصاً إِلَّا فِي ثَلَاثٍ
- مَرَمَّةٍ لِمَعَاشٍ أَوْ خُطْوَةٍ فِي مَعَادٍ - أَوْ لَذَّةٍ فِي غَيْرِ مُحَرَّمٍ

 و درود خدا بر او، فرمود: مؤمن بايد شبانه روز خود را به سه قسم تقسيم کند،
زمانی برای نيايش و عبادت پروردگار، و زمانی برای تأمين هزينه زندگی،
و زمانی برای واداشتن نفس به لذّت‌هايی که حلال و مايه زيبايی است.
خردمند را نشايد جز آن که در پی سه چيز حرکت کند: کسب حلال برای تأمين زندگی،
يا گام نهادن در راه آخرت، يا به دست آوردن لذّت‌های حلال.
(اخلاقی، اجتماعی، اخلاق خانواده)

 

 


حکمت نهج البلاغه

 وَ قَالَ ع عَجِبْتُ لِلْبَخِيلِ يَسْتَعْجِلُ الْفَقْرَ الَّذِي مِنْهُ هَرَبَ - وَ يَفُوتُهُ الْغِنَى الَّذِي إِيَّاهُ طَلَبَ - فَيَعِيشُ فِي الدُّنْيَا عَيْشَ الْفُقَرَاءِ - وَ يُحَاسَبُ فِي الْآخِرَةِ حِسَابَ الْأَغْنِيَاءِ - وَ عَجِبْتُ لِلْمُتَكَبِّرِ الَّذِي كَانَ بِالْأَمْسِ نُطْفَةً - وَ يَكُونُ غَداً جِيفَةً - وَ عَجِبْتُ لِمَنْ شَكَّ فِي اللَّهِ وَ هُوَ يَرَى خَلْقَ اللَّهِ - وَ عَجِبْتُ لِمَنْ نَسِيَ الْمَوْتَ وَ هُوَ يَرَى الْمَوْتَى - وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَنْكَرَ النَّشْأَةَ الْأُخْرَى - وَ هُوَ يَرَى النَّشْأَةَ الْأُولَى - وَ عَجِبْتُ لِعَامِرٍ دَارَ الْفَنَاءِ وَ تَارِكٍ دَارَ الْبَقَاءِ

و درود خدا بر او، فرمود: در شگفتم از بخيل: به سوی فقری می‌شتابد که از آن می‌گريزد، و سرمايه‌ای را از دست می‌دهد که برای آن تلاش می‌کند. در دنيا چون تهيدستان زندگی می‌کند، امّا در آخرت چون سرمايه‌داران محاکمه می‌شود. و در شگفتم از متکبّری که ديروز نطفه‌ای بی‌ارزش، و فردا مرداری گنديده خواهد بود و در شگفتم از آن کس که آفرينش پديده‌ها را می‌نگرد و در وجود خدا ترديد دارد و در شگفتم از آن کس که مردگان را می‌بيند و مرگ را از ياد برده است، و در شگفتم از آن کس که پيدايش دوباره را انکار می‌کند در حالی که پيدايش آغازين را می‌نگرد، و در شگفتم از آن کس که خانه نابود شدنی، را آباد می‌کند امّا جايگاه هميشگی را از ياد برده است. 
(اخلاقی، اجتماعی، اعتقادی) 
 

وَ قَالَ ع تَوَقَّوُا الْبَرْدَ فِي أَوَّلِهِ وَ تَلَقَّوْهُ فِي آخِرِهِ - فَإِنَّهُ يَفْعَلُ فِي الْأَبْدَانِ كَفِعْلِهِ فِي الْأَشْجَارِ - أَوَّلُهُ يُحْرِقُ وَ آخِرُهُ يُورِقُ 

و درود خدا بر او، فرمود: در آغاز سرما خود را بپوشانيد، و در پايانش آن را دريابيد، زيرا با بدن‌ها همان می‌کند که با برگ درختان خواهد کرد: آغازش می‌سوزاند، و پايانش می‌روياند.
(عملی، بهداشتی) 


حکمت نهج البلاغه

 وَ قَالَ ع لَا يُقِيمُ أَمْرَ اللَّهِ سُبْحَانَهُ إِلَّا مَنْ لَا يُصَانِعُ - وَ لَا يُضَارِعُ وَ لَا يَتَّبِعُ الْمَطَامِعَ

 و درود خدا بر او، فرمود: فرمان خدا را بر پاندارد، جز آن کس که در اجرای حق مدارا نکند، سازشکار نباشد، و پيرو آرزوها نگردد.
(سياسی، اعتقادی)
 


مَنْ أَحَبَّنَا أَهْلَ الْبَيْتِ فَلْيَسْتَعِدَّ لِلْفَقْرِ جِلْبَاباً و قد يؤول ذلك على معنى آخر ليس هذا موضع ذكره

 و درود خدا بر او، فرمود: هر کس ما اهل بيت پيامبر صلّی اللّه عليه و آله و سلّم را دوست بدارد، پس بايد فقر را چونان لباس رويين بپذيرد. (يعنی آماده انواع محروميّت‌ها باشد) 
«اين کلمات را به معانی ديگری تفسير می‌کنند که اينجا جای ذکر آن نيست»
(اعتقادی، سياسی)


حکمت نهج البلاغه

 وَ قَالَ ع فَوْتُ الْحَاجَةِ أَهْوَنُ مِنْ طَلَبِهَا إِلَى غَيْرِ أَهْلِهَا

و درود خدا بر او، فرمود: از دست دادن حاجت بهتر از درخواست کردن از نا اهل است.
(اخلاقی، اجتماعی) 

وَ قَالَ ع الْعَفَافُ زِينَةُ الْفَقْرِ وَ الشُّكْرُ زِينَةُ الْغِنَى

و درود خدا بر او، فرمود: عفّت ورزيدن زينت فقر، و شکرگزاری زينت بی‌نيازی است.
(اخلاقی، اجتماعی) 
+ نوشته شده در چهار شنبه 26 تير 1398برچسب:مطالب مذهبی,نهج البلاغه,امام علی,امیرالمومنین,حیدر,اخلاقی,اجتماعی,حاجت,نا اهل,عفت,فقر,شکر گزاری,بی نیازی, ساعت 10:50 توسط آزاده یاسینی


حکمت نهج البلاغه

وَ قَالَ ع لَا غِنَى كَالْعَقْلِ وَ لَا فَقْرَ كَالْجَهْلِ - وَ لَا مِيرَاثَ كَالْأَدَبِ وَ لَا ظَهِيرَ كَالْمُشَاوَرَةِ 

و درود خدا بر او، فرمود: هيچ ثروتی چون عقل، و هيچ فقری چون نادانی نيست. هيچ ارثی چون ادب، و هيچ پشتيبانی چون مشورت نيست.

(اخلاقی، اجتماعی) 

وَ قَالَ ع الْغِنَى فِي الْغُرْبَةِ وَطَنٌ وَ الْفَقْرُ فِي الْوَطَنِ غُرْبَةٌ 
 
و درود خدا بر او، فرمود: ثروتمندی در غربت، چون در وطن بودن، و تهيدستی در وطن، غربت است.
(اخلاقی، اجتماعی) 


حکمت نهج البلاغه

وَ قَالَ ع لِابْنِهِ الْحَسَنِ ع - يَا بُنَيَّ احْفَظْ عَنِّي أَرْبَعاً وَ أَرْبَعاً - لَا يَضُرُّكَ مَا عَمِلْتَ مَعَهُنَّ - إِنَّ أَغْنَى الْغِنَى الْعَقْلُ وَ أَكْبَرَ الْفَقْرِ الْحُمْقُ - وَ أَوْحَشَ الْوَحْشَةِ الْعُجْبُ وَ أَكْرَمَ الْحَسَبِ حُسْنُ الْخُلُقِ - يَا بُنَيَّ إِيَّاكَ وَ مُصَادَقَةَ الْأَحْمَقِ - فَإِنَّهُ يُرِيدُ أَنْ يَنْفَعَكَ فَيَضُرَّكَ - وَ إِيَّاكَ وَ مُصَادَقَةَ الْبَخِيلِ - فَإِنَّهُ يَقْعُدُ عَنْكَ أَحْوَجَ مَا تَكُونُ إِلَيْهِ - وَ إِيَّاكَ وَ مُصَادَقَةَ الْفَاجِرِ فَإِنَّهُ يَبِيعُكَ بِالتَّافِهِ - وَ إِيَّاكَ وَ مُصَادَقَةَ الْكَذَّابِ - فَإِنَّهُ كَالسَّرَابِ يُقَرِّبُ عَلَيْكَ الْبَعِيدَ وَ يُبَعِّدُ عَلَيْكَ الْقَرِيبَ

به فرزندش امام حسن عليه السّلام فرمود: پسرم چهار چيز از من ياد گير (در خوبی‌ها)، و چهار چيز به خاطر بسپار (هشدارها)، که تا به آنها عمل می‌کنی زيان نبينی: 

الف - خوبی‌ها 

1 - همانا ارزشمندترين بی‌نيازی عقل است،

2 - و بزرگ‌ترين فقر بی‌خردی است،

3 - و ترسناک‌ترين تنهايی خودپسندی است.

4 - و گرامی‌ترين ارزش خانوادگی، اخلاق نيکوست. 

ب - هشدارها 

1 - پسرم از دوستی با احمق بپرهيز، چرا که می‌خواهد به تو نفعی رساند امّا دچار زيانت می‌کند.

2 - از دوستی با بخيل بپرهيز، زيرا آنچه را که سخت به آن نياز داری از تو دريغ می‌دارد.

3 - و از دوستی با بدکار بپرهيز، که با اندک بهايی تو را می‌فروشد.

4 - و از دوستی با دروغگو بپرهيز، که او به سراب ماند: دور را به تو نزديک، و نزديک را دور می‌نماياند.

(اخلاقی، اجتماعی، تربيتی) 

وَ قَالَ ع لِسَانُ الْعَاقِلِ وَرَاءَ قَلْبِهِ وَ قَلْبُ الْأَحْمَقِ وَرَاءَ لِسَانِهِ قال الرضي - و هذا من المعاني العجيبة الشريفة - و المراد به أن العاقل لا يطلق لسانه - إلا بعد مشاورة الروية و مؤامرة الفكرة - و الأحمق تسبق حذفات لسانه و فلتات كلامه - مراجعة فكره و مماخضة رأيه - فكأن لسان العاقل تابع لقلبه - و كأن قلب الأحمق تابع للسانه - 
 
و درود خدا بر او، فرمود: زبان عاقل در پشت قلب اوست، و قلب احمق در پشت زبانش قرار دارد.
(اين از سخنان ارزشمند و شگفتی آور است، که عاقل زبانش را بدون مشورت و فکر و سنجش رها نمی‌سازد، امّا احمق هر چه بر زبانش آيد می‌گويد بدون فکر و دقّت، پس زبان عاقل از قلب او و قلب احمق از زبان او فرمان می‌گيرد).
(حکمت 40 به گونه ديگری نيز نقل شده)
(اخلاقی)