••• آسمانه

♥ مطالب ادبی .!.!.!.!. مطالب مذهبی ♥

داستان

 زن فقیری که خانواده کوچکی داشت، با یک برنامه رادیویی تماس گرفت و از خدا درخواست کمک کرد...مرد بی ایمانی که داشت به این برنامه رادیویی گوش می داد، تصمیم گرفت سر به سر این زن بگذارد!آدرس او را به دست آورد و به منشی اش دستور داد مقدار زیادی مواد خوراکی بخرد و برای زن ببرد.ضمنا به او گفت: وقتی آن زن از تو پرسید چه کسی این غذا را فرستاده، بگو کار شیطان است.وقتی منشی به خانه زن رسید، ... زن خیلی خوشحال و شکرگزار شد و غذاها را به داخل خانه کوچکش برد. منشی از او پرسید: نمی خواهی بدانی چه کسی غذا را فرستاده؟زن جواب داد: نه، مهم نیست...وقتی خدا امر کند...حتی شیطان هم فرمان می برد!درخواست کمک

+ نوشته شده در سه شنبه 15 تير 1400برچسب:داستان کوتاه,پند آموز,داستان زیبا,پیرزن,مرد بی ایمان,شیطان, ساعت 14:31 توسط آزاده یاسینی


حکمت نهج البلاغه

 وَ رُوِيَ: أَنَّهُ ع لَمَّا وَرَدَ الْكُوفَةَ- قَادِماً مِنْ صِفِّينَ مَرَّ بِالشِّبَامِيِّينَ- فَسَمِعَ بُكَاءَ النِّسَاءِ عَلَى قَتْلَى صِفِّينَ- وَ خَرَجَ إِلَيْهِ حَرْبُ بْنُ شُرَحْبِيلَ الشِّبَامِيِّ- وَ كَانَ مِنْ وُجُوهِ قَوْمِهِ فَقَالَ ع لَهُ- أَ تَغْلِبُكُمْ نِسَاؤُكُمْ عَلَى مَا أَسْمَعُ- أَ لَا تَنْهَوْنَهُنَّ عَنْ هَذَا الرَّنِينِ- وَ أَقْبَلَ حَرْبٌ يَمْشِي مَعَهُ وَ هُوَ ع رَاكِبٌ- فَقَالَ ع ارْجِعْ فَإِنَّ مَشْيَ مِثْلِكَ مَعَ مِثْلِي- فِتْنَةٌ لِلْوَالِي وَ مَذَلَّةٌ لِلْمُؤْمِنِ

 و درود خدا بر او، فرمود: (وقتی امام از جنگ صفّين باز می‌گشت به محلّه شباميان رسيد، آواز گريه زنان بر کشتگان جنگ را شنيد، ناگاه حرب بن شرحبيل شبامی بزرگ قبيله شباميان خدمت امام رسيد به او فرمود) آيا آن گونه که می‌شنوم، زنان شما بر شما چيره شده‌اند چرا آنان را از گريه و زاری باز نمی‌داريد (حرب پياده و امام سوار بر اسب می‌رفتند، به او فرمود) باز گرد، که پياده رفتن رييس قبيله‌ای چون تو پشت سر من، موجب انحراف زمامدار و زبونی مؤمن است.
 
(سياسی، اجتماعی)
 
 
 
 
 
 
 

وَ قَالَ ع وَ قَدْ مَرَّ بِقَتْلَى الْخَوَارِجِ يَوْمَ النَّهْرَوَانِ- بُؤْساً لَكُمْ لَقَدْ ضَرَّكُمْ مَنْ غَرَّكُمْ- فَقِيلَ لَهُ مَنْ غَرَّهُمْ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ- فَقَالَ الشَّيْطَانُ الْمُضِلُّ وَ الْأَنْفُسُ الْأَمَّارَةُ بِالسُّوءِ- غَرَّتْهُمْ بِالْأَمَانِيِّ وَ فَسَحَتْ لَهُمْ بِالْمَعَاصِي- وَ وَعَدَتْهُمُ الْإِظْهَارَ فَاقْتَحَمَتْ بِهِمُ النَّارَ

 

و درود خدا بر او، فرمود: (در جنگ نهروان هنگامی که از کنار کشتگان خوارج می‌گذشت فرمود) بدا به حال شما آن که شما را فريب داد به شما زيان رساند. (پرسيدند چه کسی آنان را فريفت، ای امير المؤمنين عليه السّلام فرمود) شيطان گمراه کننده، و نفسی که به بدی فرمان می‌دهد، آنان را با آرزوها مغرور ساخت، و راه گناه را بر ايشان آماده کرد، و به آنان وعده پيروزی داد، و سرانجام به آتش جهنّم گرفتارشان کرد.
(سياسی، اعتقادی) 

 

 

 

 


مطالب مذهبی

روزى پيامبر اكرم  صلى الله عليه و آله و سلم  از راهى مى گذشت ، شيطان را ديد كه خيلى ضعيف و لاغر شده ، از او پرسيد؛ چرا اين قدر ضعيف گشته اى ؟شيطان گفت : يا رسول الله ؛ از دست امت شما رنج مى برم و در زحمت هستم .پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم  فرمودند: مگر امت من با تو چه مى كنند كه رنج مى برى ؟ شيطان گفت : چون كه آنها شش خصلت دارند كه من نمى توانم اين شش خصلت را در آنها ببينم .

1. هر كجا به هم مى رسند، سلام مى كنند.
2. با هم مصافحه مى كنند.
3. براى هر كارى كه مى خواهند انجام دهند در آن انشاء الله مى گويند.
4. استغفار مى كنند و با گفتن اين جمله سعى و تلاش مرا باطل مى كنند.
5. هر وقت نام مبارك شما را مى شنوند بر شما صلوات مى فرستند.
6. در ابتداى هر كارى كه مى خواهند انجام دهند قبل از شروع به آن كار ((بسم الله الرحمن الرحيم )) مى گويند.
+ نوشته شده در شنبه 28 دی 1398برچسب:مطالب مذهبی,شیطان,ابلیس,پیامبر اسلام,حضرت محمد,بسم الله,صلوات,آل محمد,انشاءالله,مصافحه,سلام, ساعت 15:14 توسط آزاده یاسینی


سفر به رازآلودترین دریاچه ایران

 در 45 کيلومتري شهرستان تکاب و در استان آذربايجان غربي درياچه‌اي هست که به درياچه گنج معروف است. اين درياچه در محوطه باستاني تخت سليمان قرار گرفته و علت نام‌گذاري اين درياچه به گنج، باوري قديمي است. عده‌اي از بوميان عقيده دارند در ادوار مختلف تاريخ، گنج‌هاي زيادي در اين درياچه پنهان شده است. البته جالب است بدانيد تاکنون هيچ سندي مبني بر پيدا شدن گنج به‌دست باستان‌شناسان نرسيده و اين نشان از خطرناک بودن راه پيدا کردن گنج مي‌دهد.

بهترين فصل سفر از ماه ارديبهشت تا تير است؛ با اين‌حال در همه ايام سال، اين درياچه جلوه‌هاي ديدني خود را دارد. در بهار و تابستان با ورود به محوطه تخت سليمان، درياچه همچون برکه‌اي خنک و آرام به نظر مي‌رسد و مناظر سبز در اطراف به چشم مي‌خورند. در پاييز و زمستان با سرد شدن هوا به‌ويژه در زمستان، بخار ملايمي از سطح آب بلند مي‌شود و جلوه‌اي خاص را پديد مي‌آورد.

گنج پنهان

سفر به رازآلودترین دریاچه ایران

از دوران باستان اين محوطه به دليل داشتن شرايط خاصي مورد توجه پادشاهان ايران و جهان بوده است. کوروش پس از غلبه بر پادشاه ليديه، شاه شکست خورده را با خود به ايران آورد و در مکاني نزديک همدان اقامت داد اما تمام خزانه و اشياي قيمتي او را به عنوان نذر در آب اين درياچه انداخت. همچنين در دوره‌هاي متمادي که جنگ‌هاي بين ايرانيان و روميان درمي‌گرفت، ساکنان اين مناطق، اموال نفيس خود را به‌عنوان نذر به اين درياچه مي‌ريختند.

به‌طوري که گفته مي‌شود وقتي در سال 36 قبل از ميلاد مسيح، اين مکان توسط سردار "رومي" به محاصره درآمد، نگهبانان آتشکده و معبد ناهيد، اشياي قيمتي و گنجينه اموال خود را به داخل اين درياچه ريخته‌اند. بنابراين با توجه به اينکه در هيچ دوره‌اي از تاريخ، امکان دسترسي به عمق اين درياچه وجود نداشته، مي‌توان اميدوار بود که مقدار زيادي از نذورات و گنجينه‌هاي ايران باستان و ساير ملل همچنان در کف اين درياچه مرموز باقي مانده باشند.

بحث‌برانگيزترين گنجي که ممکن است در کف درياچه وجود داشته باشد، انگشتر حضرت سليمان است. بر اساس باورهاي عاميانه، کل مجموعه تخت سليمان، توسط نيروهاي ماورايي ساخته شده که از حضرت سليمان فرمان مي‌بردند. وي انگشتري در دست داشت که تمام قدرت خود را از آن مي‌گرفت.

داستاني وجود دارد که مي‌گويد شيطان توانست به انگشتر دست پيدا کند و آن را به درون درياچه بيندازد تا بتواند بر تخت سليمان تکيه زند. پس از اين واقعه، شيطان با ظاهر سليمان بر تخت نشست و فرمانروايي کرد. برخي بر اين باورند که سليمان نبي هرگز به اين انگشتر دست پيدا نکرد اما تعابير ديگري در اين ميان آورده شده که مي‌گويد سليمان توانست انگشتر را از شکم يک ماهي که آن را خورده بود، بيرون آورد و شيطان را شکست دهد!


مردم چه مي‌گويند؟

سفر به رازآلودترین دریاچه ایران

برخي بر اين باورند که حضرت سليمان در اين نقطه عصاي خود را بر زمين کوفته و در نتيجه آن چشمه‌اي جوشان پديد آمده است. اين چشمه جوشان در گذر زمان به درياچه کنوني تبديل شده است. عده‌اي مي‌گويند که آب درياچه در نتيجه دفن خاک مقدسي که به‌وسيله فرستاده يکي از پادشاهان ايران به‌نام هرمزد به اين مکان آورده شده، جوشيده و به شکل امروزي درآمده است.

برخي ديگر به وجود سطحي گِلي در کف درياچه باور دارند، آنها معتقدند اين گِل، حاصل خاکستر آتشفشان يک کوه در همان نزديکي است و با ترکيب سحرآميزش مي‌تواند هر جنبنده‌اي را از روي سطح آب ببلعد و به قعر درياچه ببرد. آب درياچه از نظر زرتشتيان مقدس بوده و الهه آب‌ها در آن مي‌زيسته است. نقل است که بسياري از مردم، نذورات خود را به اين درياچه مي‌سپردند و هدايايي را براي آن در نظر مي‌گرفتند.


ويژگي‌ها

سفر به رازآلودترین دریاچه ایران

آب درياچه از چشمه‌اي در کف آن تأمين مي‌شود. در ابتدا اين آب، دمايي برابر 40 درجه دارد اما با رسيدن به سطح، اين عدد به حدود نصف و 21 درجه مي‌رسد. اين ميزان حرارت در تمامي فصول سال حتي در روزهاي خنک و پر باد تغييري نمي‌کند و دماي ثابتي دارد. نوشيدن آب درياچه ممکن نيست.

وجود درصد بالايي از يون و عناصر سخت همچون منيزيم، پتاسيم، هيدروسولفيد، سديم، سولفات، کلر و کلسيم در جدول درجه‌بندي سختي عناصر، بالاتر از آب آشاميدني نرمال قرار مي‌گيرد و نوشيدن آن منجر به بروز ناراحتي در معده و روده مي‌شود. به‌دليل وجود همين عناصر در سطح آب يا داخل اعماق آن، اثري از حيات موجودات ديده نمي‌شود. آب سرريز درياچه توسط دو جوي در شمال و جنوب از محوله خارج و به‌سوي زمين‌هاي زراعي هدايت مي‌شود.


شنا ممنوع!

سفر به رازآلودترین دریاچه ایران

در اطراف تخت سليمان تابلوهاي متعددي با مضمون "شنا ممنوع" ديده مي‌شود که مي‌تواند نشانگر اين باشد که اين درياچه زيبا به همين ظاهر زيبايش خلاصه نمي‌شود. در کنار اين درياچه مي‌توانيد آرامگاه چندي از هموطنان‌مان را ببينيد که به درون درياچه رفته و هرگز بازنگشته‌اند. البته اين درياچه جسد يکي از آنها را برگرداند که در همان‌جا دفن شد.
همان‌طور که گفته شد براساس يک باور قديمي سطح گِلي در کف درياچه تکه حاصل خاکستر آتشفشان يک کوه است، مي‌تواند هر موجودي را به کام مرگ بکشاند. در کنار اين ويژگي وجود عناصري خاص در اين آب، حيات در آن را غيرممکن مي‌کند.

+ نوشته شده در پنج شنبه 19 دی 1398برچسب:سفر به رازآلودترین دریاچه ایران,تخت سلیمان,شیطان,ابلیس,تکاب, ساعت 19:5 توسط آزاده یاسینی


مطالب مذهبی

سه عمل شيطان که بعد از انجام آن‌ها، ديگر کاري به کار انسان ندارد!


امام جعفر صادق(ع) فرمودند: «قَالَ‌ إِبْلِيسُ‌ لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَيْهِ لِجُنُودِهِ إِذَا اسْتَمْکَنْتُ مِنِ ابْنِ آدَمَ فِي ثَلَاثٍ‌ لَمْ أُبَالِ مَا عَمِلَ فَإِنَّهُ غَيْرُ مَقْبُولٍ مِنْهُ».ابليس لعنت الله مي‌گويد: من سه کار انجام مي‌دهم که اگر او بعد از آن، اعمال زيادي هم انجام دهد ديگر براي من مهم نيست. چون مي‌دانم که اعمالش، مقبول نيست.حال، آن سه عمل چيست؟ 1. «إِذَا اسْتَکْثَرَ عَمَلَهُ»، او را به کثرت عمل گرفتار مي‌کنم. يعني عمل خودش را بزرگ و زياد مي‌بيند. لذا شيطان با اين حربه او را گرفتار مي‌کند 2. «وَ نَسِيَ ذَنْبَهُ»، کاري مي‌کنم که گناهش را فراموش کند. 3. «وَ دَخَلَهُ الْعُجْبُ»، او را داخل در عُجب مي‌کنم. وقتي انسان خودبين مي‌شود، حتّي يک عمل کوچک خودش را هم بزرگ مي‌بيند و اي بسا اصلاً عملي انجام ندهد. بلکه انتظار دارد که ملائکه‌ الهي جدّي به او سجده کنند.
+ نوشته شده در سه شنبه 21 اسفند 1397برچسب:مطالب مذهبی,شیطان,انسان,مومن,مسلمان,کثرت اعمال,عجب,خودبینی,بزرگ بینی,فراموش کردن گناه, ساعت 14:39 توسط آزاده یاسینی


سخن

*و به بندگانم بگو: سخني را که نيکوتر است، بگويند؛ زيرا شيطان ميان آنان دشمني و نزاع مي افکند، زيرا شيطان همواره براي انسان دشمني آشکار است.

*و با اهل کتاب جز با نيکوترين شيوه مجادله و گفتگو مکنيد، مگر با کساني از آنان که ظالمانه به ميدان آيند، و بگوييد: به آنچه به سوي ما و به سوي شما نازل شده است، ايمان داريم و معبود ما و معبود شما يکي است و ما تسليم او هستيم.
+ نوشته شده در چهار شنبه 28 آذر 1397برچسب:قرآن,ترجمه,سخن,نیکو,شیطان,دشمن,نزاع,انسان,اهل کتاب,مجادله,گفتگو,ظالم,ایمان,معبود, ساعت 12:41 توسط آزاده یاسینی


دروغ در قرآن

*پس ستمکارتر از کسي که بر خدا دروغ بندد يا آياتش را تکذيب کند، کيست؟ يقيناً گنهکاران، رستگار نخواهند شد.

*و آنان به جاي خدا چيزهايي را مي پرستند که نه زياني به آنان مي رسانند و نه سودي به آنان مي دهند؛ و مي گويند: اينان شفيعان ما نزد خدايند. بگو: آيا خدا را به شفيعاني خبر مي دهيد که آنها را در آسمان ها و زمين نمي شناسد؟ او از آنچه که شريک او قرار مي دهند، منزّه و برتر است.
*و کساني که بر خدا دروغ مي بندند، گمانشان به روز قيامت چيست؟ بي ترديد خدا نسبت به همه مردم، صاحب فضل و احسان است، ولي بيشترشان سپاس نمي گزارند.
*بگو: کساني که بر خدا دروغ مي بندند، يقيناً رستگار نمي شوند.
*فقط کساني دروغ مي بندند که به آيات خدا ايمان ندارند، و اينانند که دروغگوي واقعي اند.
*آيا شما را خبر دهم که شيطان ها بر چه کساني نازل مي شوند؟ بر هر دروغ پرداز گنه پيشه اي نازل مي شوند،که گوش مي سپرند، و بيشتر شيطان ها دروغگويند،
*و کيست ستمکارتر از کسي که دروغي را بر خدا ببندد يا حق را زماني که به سويش آمد تکذيب کند؟ آيا در دوزخ جايگاهي براي کافران نيست؟
*مرگ بر دروغ پردازان 
*همانان که در جهالتي عميق و فراگير در بي خبري و غفلتي سنگين فرو رفته اند!
*روزي که خدا همه آنان را برمي انگيزد، پس همان گونه که براي شما سوگند دروغ مي خوردند، براي خدا هم سوگند دروغ مي خورند، و گمان مي کنند که با سوگند دروغ مي توانند در عرصه محشر، سودي را براي خود جلب کنند و زياني را از خويش بگردانند، آگاه باش که آنان همان دورغگويانند!
*شيطان بر آنان چيره و مسلط شده و ياد خدا را از خاطرشان برده است، آنان حزب شيطانند، آگاه باش که حزب شيطان يقيناً همان زيان کارانند!
 
+ نوشته شده در پنج شنبه 1 آذر 1397برچسب:قرآن,ترجمه,دروغ,گناه,شیطان,جهل,بی خبری,سوگند دروغ, ساعت 11:4 توسط آزاده یاسینی


دوزخ - سَقَر در قرآن

*و تو چه مي داني سَقَر چيست؟

*نه چيزي را باقي مي گذارد و نه رها مي کند؛
*پوست بدن را دگرگون مي کند؛
*بر آن نوزده نفر گمارده اند
*و ما موکّلان آتش را جز فرشتگان قرار نداده ايم، و شماره آنان را جز آزمايشي براي کافران مقرّر نکرده ايم تا اهل کتاب يقين پيدا کنند و بر ايمان مؤمنان بيفزايد، و اهل کتاب و مؤمنان ترديد نکنند، و تا بيماردلان و کافران بگويند: خدا از توصيف گماشتگان آتش به اين چه هدفي دارد؟ اين گونه خدا هر که را بخواهد گمراه مي کند و هر که را بخواهد هدايت مي نمايد، و سپاهيان پروردگارت را جز خود او کسي نمي داند، و اين قرآن فقط مايه تذکر و پند براي بشر است.
+ نوشته شده در یک شنبه 6 آبان 1397برچسب:قرآن,ترجمه,دوزخ,جهنم,سَقَر,فرشته,شیطان,خداوند,پروردگار,کافران, ساعت 10:20 توسط آزاده یاسینی


شیطان در قرآن

* اي مردم! از آنچه در زمين حلال و پاکيزه است، بخوريد و از گام هاي شيطان پيروي نکنيد؛ زيرا او نسبت به شما دشمني آشکار است.فقط شما را به بدي و زشتي فرمان مي دهد، و اينکه جاهلانه اموري را به خدا نسبت دهيد.

*در حقيقت اين شيطان است که دوستانش را مي ترساند؛ پس اگر مؤمن هستيد از آنان نترسيد و از من بترسيد.
*خدا شيطان را از رحمتش دور کرد؛ و گفت: سوگند مي خورم که از ميان بندگانت سهمي مُعيّن برخواهم گرفت.
* و يقيناً آنان را گمراه مي کنم، و دچار آرزوهاي دور و دراز مي سازم، و آنان را وادار مي کنم که گوش هاي چهارپايان را بشکافند، و فرمانشان مي دهم که آفرينش خدايي را تغيير دهند. و هر کس شيطان را به جاي خدا سرپرست ويار خود گيرد، مسلماً به زيان آشکاري دچار شده است.
*شيطان به آنان وعده مي دهد، و در آرزوها مي اندازد، و جز وعده فريبنده به آنان نمي دهد.سرا و سرانجام ايشان جهنم است و گريزگاهى از آن ندارند.
*و شما را آفريديم، سپس شما را صورت گري کرديم، آن گاه به فرشتگان گفتيم: بر آدم سجده کنيد؛ بي درنگ همه سجده کردند، جز ابليس که از سجده کنندگان نبود.
*خدا فرمود: هنگامي که تو را امر کردم، چه چيز تو را مانع شد که سجده نکردي؟ گفت: من از او بهترم، مرا از آتش پديد آورده اي و او را از گِل آفريدي.
*خدا فرمود: از اين جايگاه و منزلتت فرود آي؛ زيرا تو را نرسد که در اين جايگاه بلند، بزرگ منشي کني پس بيرون شو که قطعاً از خوارشدگاني.
*گفت: مرا تا روزي که برانگيخته شوند، مهلت ده.
*خدا فرمود: البته تو از مهلت يافتگاني.
*گفت: اكنون كه مرا گمراه ساختي من بر سر راه مستقيم تو براي آنها كمين مي‏كنم.
*سپس از پيش رو و پشت سر و از طرف راست و از جانب چپشان بر آنان مي تازم و بيشترشان را سپاس گزار نخواهي يافت.
*خدا فرمود: از اين جايگاه و منزلتت نکوهيده و مطرود بيرون شو که قطعاً هر که از آنان از تو پيروي کند، بي ترديد جهنم را از همه شما لبريز خواهم کرد.
*پس شيطان، آن دو را وسوسه کرد تا آنچه از شرمگاه بدنشان بر آنان پوشيده بود نمايان کند،گفت: پروردگارتان شما را از اين درخت نهي نکرده مگر از اين جهت که مبادا دو فرشته گرديد، يا از جاودانان شويد.و براي هر دو سوگند سخت و استوار ياد کرد که يقيناً من براي شما از خير خواهانم.
*پس آن دو را با مکر و فريب از مقام و منزلتشان فرود آورد ، هنگامي که از آن درخت چشيدند، شرمگاه بدنشان بر دو نفرشان نمايان شد و هر دو دست به کار چسبانيدن برگ بهشت به خود شدند؛ و پروردگارشان بر آن دو بانگ زد: آيا من شما را از آن درخت نهي نکردم، وبه شما نگفتم: بي ترديد شيطان براي شما دشمني آشکار است؟!
*و سرگذشت کسي که آيات خود را به او عطا کرديم و او عملاً از آنان جدا شد، براي آنان بخوان؛ پس شيطان او را دنبال کرد و در نتيجه از گمراهان شد.
*و شيطان هنگامي که کارپايان يافته مي گويد: يقيناً خدا به شما وعده حق داد، و من به شما وعده دادم ودر وعده ام نسبت به شما وفا نکردم، مرا بر شما هيچ غلبه و تسلّطي نبود، فقط شما را دعوت کردم و شما هم پذيرفتيد، پس سرزنشم نکنيد، بلکه خود را سرزنش کنيد، نه من فريادرس شمايم، و نه شما فريادرس من، بي ترديد من نسبت به شرک‌ورزي شما که در دنيا درباره من داشتيد بيزار و منکرم؛ يقيناً براي ستمکاران عذابي دردناک است.
* به راستي که ما در آسمان، برج هايي قرار داديم و آن را براي بينندگان آراستيم. و آن را از هر شيطان رانده شده اي حفظ کرديم.مگر آنکه دزدانه بشنود، که شهابي روشن او را دنبال مي کند.
*مگر ابليس که از اينکه با سجده کنان باشد، امتناع کرد.
*گفت: اي ابليس! تو را چه شده که با سجده کنان نيستي؟
*گفت: من آن نيستم که براي بشري که او را از گلي خشک و برگرفته از لجني متعفّن و تيره رنگ آفريدي، سجده کنم!!
*گفت: از اين بيرون رو که رانده شده اي،و بي ترديد تا روز قيامت لعنت بر تو خواهد بود.
*گفت: پروردگارا! پس مرا تا روزي که برانگيخته مي شوند، مهلت ده.
*گفت: تو از مهلت يافتگاني،تا روز و هنگام معين‏.
*گفت: پروردگارا! به سبب اينکه مرا گمراه نمودي، من هم يقيناً در زمين براي آنان مي آرايم و مسلماً همه را گمراه مي کنم.مگر آن بندگان اخلاص يافته ‏ات را.
*خدا فرمود: اين راهي است مستقيم برعهده من .
*قطعاً تو را بر بندگانم تسلّطي نيست، مگر بر گمراهاني که از تو پيروي مي کنند.
*و مسلماً دوزخ، وعده گاه همگي آنان است.براي آن هفت در است، براي هر دري گروهي از پيروان شيطان تقسيم شده اند.
*به يقين، پرهيزکاران در بهشت ها و چشمه سارها هستند.به سلامت و در امن و امان به آنجا درآييد.و آنچه از دشمني و کينه در سينه هايشان بوده برکنده ايم که برادر وار بر تخت هايي روبروي يکديگرند.در آنجا خستگي و رنجي به آنان نمي رسد و هيچ گاه از آنجا اخراج نمي شوند.
*پس هنگامي که قرآن مي خواني از شيطان رانده شده به خدا پناه ببر.
*يقيناً او بر کساني که ايمان آورده اند وهمواره بر پروردگارشان توکل مي کنند، تسلّطي ندارد.
*تسلّطش فقط بر کساني است که او را سرپرست و دوست خود گرفته اند و بر کساني است که براي خدا شريک قرار داده اند.
*و هنگامي را که به فرشتگان گفتيم: براي آدم سجده کنيد. پس همه سجده کردند مگر ابليس که گفت: آيا براي کسي که او را از گِل آفريدي، سجده کنم؟!
*گفت: مرا خبر ده اين کسي که او را بر من برتري دادي اگر تا قيامت مهلتم بخشي، بي ترديد فرزندانش را جز اندکي لجام مي زنم.
*خدا فرمود: برو که از آنان هر کس تو را پيروي کند، قطعاً دوزخ کيفرتان خواهد بود، کيفري سخت و کامل.
*از آنان هر که را توانستي با آوازت برانگيز، و با سواره ها و پياده هايت بر آنان بانگ زن، و با آنان در اموال و در اولاد شريک شو، و به آنان وعده بده و شيطان آنان را جز از روي باطل و دروغ وعده نمي دهد.
*يقيناً تو را بر بندگانم هيچ تسلّطي نيست، و کافي است که پروردگارت نگهبان و کارساز باشد.
*و هنگامي را که به فرشتگان گفتيم: براي آدم سجده کنيد. پس همه سجده کردند، جز ابليس که از گروه جن بود، پس او از دايره فرمان پروردگارش بيرون رفت. آيا او و نسلش را به جاي من سرپرست و ياور خود مي گيريد، در حالي که آنها دشمن شمايند؟! براي ستمکاران، بد جايگزيني هستند.
*من ابليس و نسلش را در آفرينش آسمان ها و ، زمين و در آفرينش خودشان شاهد و گواه نگرفتم ؛ و من گمراه کنندگان را يار و مددکار خود نگرفته ام.
*آيا ندانسته اي که ما شيطان ها را بر کافران فرستاديم تا آنان را به شدت به سوي گناهان و شهوات برانگيزند.
*بنابراين بر آنان شتاب مکن، ما به دقت شماره مي کنيم
*و هنگامي را که به فرشتگان گفتيم: براي آدم سجده کنيد. همه سجده کردند مگر ابليس که روي برتافت.
* و برخي از مردم اند که بدون هيچ دانشي درباره خدا برخورد خصمانه و گفتگوي ستيزآميز مي کنند، و از هر شيطان سرکشي پيروي مي نمايند. بر آن شيطان، لازم و مقرّر شده است که هر کس که او را به سرپرستي و دوستي خود گيرد، حتماً او گمراهش مي کند، و به آتش سوزنده راهنمايي اش مي نمايد.
*ما هيچ رسول و پيامبري را پيش از تو نفرستاديم مگر اينكه هر گاه آرزو مي‏كرد شيطان القائاتي در آن مي‏كرد، اما خداوند القائات شيطان را از ميان مي‏برد سپس آيات خود را استحكام مي‏بخشيد و خداوند عليم و حكيم است.
*هدف از اين ماجرا اين بود كه خداوند القاي شيطان را آزموني براي آنها كه در قلبشان بيماري است و آنها كه سنگدل اند قرار دهد، و ظالمان در عداوت شديدي دور از حق قرار گرفته‏ اند.
* بدي را با بهترين شيوه دفع کن؛ ما به آنچه که وصف مي کنند، داناتريم.
*و بگو: پروردگارا! از وسوسه هاي شيطان ها به تو پناه مي آورم،
*و پروردگارا! به تو پناه مي آورم از اينکه نزد من حاضر شوند.
*اي مؤمنان! از گام هاي شيطان پيروي نکنيد؛ و هر که از گام هاي شيطان پيروي کند زيرا شيطان به کار بسيار زشت و عمل ناپسند فرمان مي دهد؛ و اگر فضل و رحمت خدا بر شما نبود، هرگز احدي از شما پاک نمي شد، ولي خدا هر که را بخواهد پاک مي کند؛ و خدا شنوا و داناست.
*بي ترديد مرا از قرآن پس از آنکه برايم آمد گمراه کرد. و شيطان همواره انسان را وامي گذارد؛
* آيا شما را خبر دهم که شيطان ها بر چه کساني نازل مي شوند؟
*بر هر دروغ پرداز گنه پيشه اي نازل مي شوند،
*که گوش مي سپرند، و بيشتر شيطان ها دروغگويند،
*اي مردم! از پروردگارتان پروا کنيد، و بترسيد از روزي که هيچ پدري چيزي از فرزندش دفع نمي کند، و نه هيچ فرزندي دفع کننده چيزي از پدر خويش است. بي ترديد وعده خدا حق است، پس زندگي دنيا شما را نفريبد، و مبادا شيطان شما را به خدا مغرور کند.
*و همانا ابليس، پندارش را درباره آنان تحقق يافت که همه جز گروهي از مؤمنان از او پيروي کردند.
*و ابليس را بر آنان هيچ تسلطي نبود مگر اينکه مي خواستيم کساني را که به آخرت ايمان دارند از آنان که درباره آن در ترديدند مشخص کنيم؛ و پروردگارت بر هر چيزي نگهبان است.
*بي ترديد شيطان، دشمن شماست، پس او را دشمن خود بگيريد. گروهش را فقط دعوت مي کند که اهل آتش سوزان گردند.
*اي فرزندان آدم! آيا به شما سفارش نکردم که شيطان را مپرستيد که او بي ترديد دشمن آشکاري براي شماست؟ و اينکه مرا بپرستيد که اين راهي است مستقيم، و همانا شيطان گروه بسياري از شما را گمراه کرد، آيا تعقّل نمي کرديد. اين است دوزخي که به شما وعده مي دادند.
*هنگامي را که پروردگارت به فرشتگان گفت: همانا من بشري از گل خواهم آفريد.
*پس زماني که اندامش را درست و نيکو نمودم و از روح خود در او دميدم، براي او سجده کنيد.
*پس فرشتگان همه با هم سجده کردند؛
*مگر ابليس که تکبّر ورزيد و از کافران شد.
*فرمود: اي ابليس! تو را چه چيزي از سجده کردن بر آنچه که با دستان قدرت خود آفريدم، بازداشت؟ آيا تکبّر کردي يا از بلند مرتبه گاني؟
*گفت: من از او بهترم، مرا از آتش آفريدي و او را از گل ساختي.
* گفت: از آن بيرون رو که بي ترديد تو رانده شده اي؛
*و حتماً لعنت من تا روز قيامت بر تو باد.
*گفت: پروردگارا! مرا تا روزي که مردم برانگيخته مي شوند، مهلت ده.
*گفت: تو از مهلت يافتگاني،
*تا زماني معين و معلوم.
*گفت: به عزتت سوگند همه آنان را گمراه مي کنم،
*مگر بندگان خالص شده ات را.
*گفت: سوگند به حق و فقط حق را مي گويم
*که بي ترديد دوزخ را از تو و آنان که از تو پيروي کنند، از همگي پر خواهم کرد
*و اگر وسوسه اي از سوي شيطان تو را تحريک کند به خدا پناه ببر؛ بي ترديد او شنوا و داناست.
*و هر کس خود را از ياد رحمان به کوردلي و حجاب باطن بزند، شيطاني بر او مي گماريم که آن شيطان ملازم و دمسازش باشد.
*و بي ترديد شيطان ها چنين کساني را از راه خدا باز مي دارند، در حالي که گمان مي کنند راه يافتگان واقعي آنانند؛
*تا زماني که نزد ما آيند گويد: اي کاش ميان من و تو فاصله و دوري مشرق و مغرب بود، پس بد همنشيني بودي!
*و هرگز به شما سودي نمي دهد؛ زيرا ستم ورزيديد اکنون همه با هم در عذاب مشترک خواهيد بود؛
*و شيطان شما را باز ندارد، بي ترديد او براي شما دشمني آشکار است.
*همانا ما آسمان دنيا را با چراغ هايي آراستيم و آنها را تيرهايي براي راندن شيطان ها قرار داديم، و براي آنان آتشي افروخته، آماده کرده ايم؛




 
+ نوشته شده در سه شنبه 10 مهر 1397برچسب:قرآن,ترجمه,شیطان,ابلیس,آدم,حوا,بهشت,دشمن,جهنم,دوزخ,درخت سیب,سجده,آسمان,زمین, ساعت 13:13 توسط آزاده یاسینی


جنیان در قرآن

*و روزي که همه جن و انس را جمع مي کنيم  اي گروه جن! شما در بسياري از انسان ها ميل و رغبت کرديد و دوستانشان از ميان انسان ها مي گويند: پروردگارا! هر يک از ما دو گروه از ديگري بهره برداري کرديم تا به آن مدت از عمري که براي ما مقرّر کرده بودي، رسيديم. مي گويد: آتش، جايگاه شماست، در آن جاودانه ايد، مگر آنکه خدا نجات شما را بخواهد؛ يقيناً پروردگارت حکيم و داناست.اين گونه برخي ستمکاران را بر برخي به کيفر گناهاني که همواره مرتکب مي شدند، مسلط و چيره مي کنيم.

* اي گروه جن و انس! آيا براي شما از جنس خودتان پيامبراني نيامدند که همواره آيات مرا بر شما مي خواندند و شما را از ديدار امروزتان هشدار مي دادند؟ مي گويند: ما به زيان خود گواهي مي دهيم و زندگي دنيا آنان را فريفت، و به زيان خود گواهي مي دهند که کافر بودند.
*و مسلماً بسياري از جنّيان و آدميان را براي دوزخ آفريده ايم آنان را دل هايي است که به وسيله آن  در نمي يابند، و چشماني است که توسط آن نمي بينند، و گوش هايي است که به وسيله آن نمي شنوند، آنان مانند چهارپايانند بلکه گمراه ترند؛ اينانند که بي خبر و غافل اند.
*و از ميان کساني که آفريده ايم گروهي به حق هدايت مي کنند و به درستي و راستي داوري مي نمايند.
*مگر کساني که پروردگارت به آنان رحم کرده و به همين سبب آنان را آفريده است. و فرمان حتمي پروردگارت تحقق يافت که همانا دوزخ را از همه جن و انس پر خواهم کرد.
*و جن را پيش از آن از آتشي سوزان و بي دود پديد آورديم.
*بگو: قطعاً اگر جنّ و انس گرد آيند که مانند اين قرآن را بياورند، نمي توانند مانندش را بياورند، و اگر چه پشتيبان يکديگر باشند.
*پس هنگامي که مرگ را بر او[سليمان] مقرّر کرديم، جنيان را از مرگش جز موريانه اي که عصايش را مي خورد، آگاه نکرد؛ زماني که به روي زمين در افتاد، جنّيان فهميدند که اگر غيب مي دانستند در آن عذاب خوارکننده درنگ نمي کردند.
*مي گويند: تو منزهي ، تو سرپرست و يار مايي نه آنان، بلکه جنّيان را مي پرستيدند بيشترشان به آنها ايمان داشتند.
*ميان خدا و جن، نسب و خويشي قرار دادند، در صورتي که جنيان به خوبي مي دانند که احضار خواهند شد.
*كسي كه به پدر و مادرش مي‏گويد: اف بر شما! آيا به من وعده مي‏دهيد كه من روز قيامت مبعوث مي‏شوم ؟ در حالي كه قبل از من اقوام زيادي بودند و آنها پيوسته فرياد مي‏كشند و خدا را به ياري مي‏طلبند كه واي بر تو! ايمان بياور كه وعده خدا حق است، اما او پيوسته مي‏گويد: اينها چيزي جز افسانه‏ هاي پيشينيان نيست! 
*آنها كساني هستند كه فرمان عذاب همراه اقوام كه قبل از آنها از جن و انس بودند درباره آنان مسجل شده، چرا كه همگي زيانكار بودند.
*و هنگامي که گروهي از جن را به سوي تو متوجه کرديم که قرآن را بشنوند، پس وقتي که نزد قرائت آن حاضر شدند، گفتند: خاموش باشيد. پس چون قرائت پايان يافت به سوي قومشان در حالي که گفتند: بيم دهنده بودند، بازگشتند. شنيديم که
*اي قوم ما! به راستي ما کتابي را شنيديم که پس از موسي نازل شده است، تصديق کننده همه کتاب هاي پيش از خود است، به سوي حق و به سوي راه راست هدايت مي کند.
*اي قوم ما! دعوت کننده خدا را اجابت کنيد و به او ايمان آوريد تا خدا برخي از گناهانتان را بيامرزد و از عذابي دردناک پناهتان دهد؛
*و آنان که دعوت کننده خدا را اجابت نکنند نمي توانند در زمين عاجز کنند و آنان را در برابر خدا ياوراني نيست ، اينان در گمراهي آشکاري هستند.
*و جن و انس را جز براي اينکه مرا بپرستند نيافريديم؛
*و جن را از آميزه اي آتش به وجود آورد.
*پس کداميک از نعمت هاي پروردگارتان را انکار مي کنيد؟
*اي انس و جن! به زودي به شما مي پردازيم.
*پس کداميک از نعمت هاي پروردگارتان را انکار مي کنيد؟
*اي گروه جن و انس! اگر مي توانيد از کرانه ها و نواحي آسمان ها و زمين بيرون رويد، پس بيرون رويد؛ نمي توانيد بيرون رويد مگر با نوعي توانايي و قدرت.
*پس کداميک از نعمت هاي پروردگارتان را انکار مي کنيد؟
*بر شما شعله هايي از آتش بي دود و دود آتش آلود فرستاده خواهد شد، در نتيجه نمي توانيد يکديگر را ياري دهيد!
*پس کداميک از نعمت هاي پروردگارتان را انکار مي کنيد؟
*و ناگهان آسمان بشکافد و چون چرمي سرخ رنگ و گلگون شود.
*پس در آن روز هيچ انس و جنّي را از گناهش نپرسند.
*پس کداميک از نعمت هاي پروردگارتان را انکار مي کنيد؟
*گناهکاران به نشانه هايشان شناخته مي شوند، پس آنان را به موهاي پيش سرو به پاهايشان مي گيرند
*پس کداميک از نعمت هاي پروردگارتان را انکار مي کنيد؟
*در آن بهشت ها زناني هستند که فقط به همسرانشان عشق مي ورزند، و پيش از آنان دست هيچ انس و جني به آنان نرسيده است.
*پيش از همسران بهشتي شان دست هيچ انس و جنّي به آنان نرسيده است.
*بگو: به من وحي شده که گروهي از جنّ گوش دادند و گفتند: همانا ما قرآن شگفت آوري شنيديم،
*که به سوي راه راست هدايت مي کند، پس به آن ايمان آورديم و هرگز احدي را شريک پروردگارمان قرار نخواهيم داد،
*و اينکه برتر و بلند است عظمت پروردگارمان، و او هرگز براي خود همسري و فرزندي نگرفته است،
*و اينكه سفيهان ما درباره خداوند سخنان ناروا مي‏گفتند.
*و اينکه گمان مي کرديم، هرگز انس و جن بر خدا دروغ نمي بندند،
*و اينکه مرداني از آدميان به مرداني از جن پناه مي بردند، پس بر طغيان و تباهي آنان افزودند،
*و مرداني از انس پنداشتند چنان که شما پنداشتيد که خدا هرگز کسي را برنمي انگيزد!
*و اينکه به آسمان نزديک شديم، پس آن را پر از نگهبانان نيرومند و تيرهاي شهاب يافتيم،
*و اينكه ما پيش از اين به استراق سمع در آسمانها مي‏نشستيم. اما اكنون هر كس بخواهد استراق سمع كند شهابي را در كمين خود مي‏يابد!
*و اينکه ما نمي دانيم آيا درباره کساني که در زمين هستند گزند و شري خواسته شده يا پروردگارشان براي آنان هدايت خواسته است؟
*واينکه از ما برخي شايسته وبرخي غير شايسته اند، ما بر مذاهب گوناگون ومتفاوتي هستيم،
*و اينکه ما يقين داريم که هرگز نمي توانيم خدا را در زمين عاجز و درمانده کنيم و هرگز نمي توانيم از دسترس قدرت او بيرون رويم،
*و اينکه چون هدايت قرآن را شنيديم به آن ايمان آورديم؛ زيرا کسي که به پروردگارش ايمان آورد نه از کاسته شدن ثواب مي ترسد و نه از اينکه عذاب و سختي و مشقت و رنج او را احاطه کند،
*و اينکه گروهي از ما تسليم خدايند، و برخي منحرف اند، پس کساني که تسليم شدند در صدد يافتن حقيقت و راه مستقيم اند،
*ولي منحرفان هيزم دوزخ اند،
* و اگر بر طريقه حق پايداري کنند حتماً آنان را از آب فراواني سيراب خواهيم کرد،
*تا آنان را در زمينه فراواني نعمت بيازماييم و کسي که از ياد پروردگارش روي برگرداند، او را در عذابي بسيار سخت و روز افزون درخواهد آورد،
*و اينکه هنگامي که بنده خدا برمي خاست تا خدا را عبادت کند نزديک بود جمعيت انبوه و متراکمي بر سر او بريزد،
*بگو: من فقط پروردگارم را مي پرستم، و هيچ کس را شريک او قرار نمي دهم.
*بگو: من اختيار زيان و هدايتي را براي شما ندارم.
*بگو: هرگز کسي در برابر خدا مرا پناه نمي دهد، و هرگز پناهگاهي غير او نمي يابم.
*تنها وظيفه من ابلاغ از سوي خدا، و رساندن رسالات او است و هر كس نافرماني خدا و رسولش كند آتش دوزخ از آن او است، جاودانه در آن مي‏مانند.
*تا زماني كه آنچه را به آنها وعده داده شده ببينند، آنگاه مي‏دانند چه كسي ياورش ضعيفتر و جمعيتش كمتر است.
*بگو: نمي دانم آيا آنچه را وعده داده مي شويد نزديک است يا پروردگارم براي آن زماني طولاني قرار خواهد داد؟
*بگو: پناه مي برم به پروردگار مردم
*از زيان وسوسه گر کمين گرفته و پنهان،
*آنکه همواره در سينه هاي مردم وسوسه مي کند
* از جنّيان و آدميان.
 
+ نوشته شده در دو شنبه 9 مهر 1397برچسب:قرآن,ترجمه,جن,شیطان,انس,آدم,دوزخ,سلیمان, ساعت 12:34 توسط آزاده یاسینی


داستان حضرت سلیمان و ملکه سبا در قرآن

*و داود و سليمان را زماني که درباره آن کشتزار که شبانه گوسفندان قوم در آن چريده بودند، داوري مي کردند، و ما گواه داوري آنان بوديم.

* پس آن را به سليمان فهمانديم، و هر يک را حکمت و دانش عطا کرديم، و کوه ها و پرندگان را رام و مسخّر کرديم که همواره با داود تسبيح مي گفتند، و ما انجام دهنده بوديم.
*و براي سليمان، تندباد را رام و مسخّر کرديم که به فرمانش به سوي آن سرزميني که در آن برکت نهاديم، حرکت مي کرد و ما همواره به همه چيز داناييم.
*و از شيطان ها کساني را رام و مسخّر او کرديم که برايش غوّاصي و کارهايي غير از آن انجام مي دادند، و ما نگهبان آنان بوديم.
*و يقيناً ما به داود و سليمان، دانش داديم، و آن دو گفتند: همه ستايش ها ويژه خداست، همان که ما را بر بسياري از بندگان مؤمن خود برتري عطا کرده است،
*و سليمان وارث داود شد و گفت: اي مردم! زبان و منطق پرندگان را به ما آموخته اند، و از هر چيزي به ما عطا کرده اند، يقيناً اين امتياز و برتري آشکاري است.
*و براي سليمان، سپاهيانش از پريان و آدميان و پرندگان گردآوري شدند، تا گروه هاي ديگر به آنان ملحق شوند؛
*تا به وادي مورچگان درآمدند. مورچه اي گفت: اي مورچگان! به خانه هايتان درآييد تا سليمان و سپاهيانش ناآگاهانه شما را پايمال نکنند.
*پس سليمان از گفته اش با تبسم، حالت خنده به خود گرفت، و گفت: پروردگارا! به من الهام کن تا شکر نعمتي را که به من و پدر و مادرم عطا کرده اي به جاي آورم، و اينکه کار شايسته اي که آن را بپسندي انجام دهم، و مرا به رحمتت در ميان بندگان شايسته ات درآور.
*و جوياي پرندگان شد پس گفت: مرا چه شده که هدهد را نمي بينم يا از غايبان است؟
*قطعاً او را عذابي سخت خواهم کرد يا او را سر مي برم، يا بايد دليلي روشن برايم بياورد.
*پس زماني نه چندان دور درنگ کرد پس گفت: من به چيزي آگاهي يافته ام که تو به آن آگاهي نيافته اي، و از سبا خبري مهم و يقيني برايت آورده ام.
*به راستي من زني را يافتم که بر آنان حکومت مي کند، و از هر چيزي به او داده اند و تختي بزرگ دارد،
*او و قومش را يافتم که به جاي خدا براي خورشيد سجده مي کنند و شيطان، اعمال را براي آنان آراسته و در نتيجه آنان را از راه بازداشته است به اين سبب هدايت نمي يابند،
*تا براي خدا سجده نکنند، همان که نهان در آسمان ها و زمين را بيرون مي آورد و آنچه را پنهان مي داريد و آنچه را آشکار مي کنيد، مي داند.
*خداي يکتا که معبودي جز او نيست، پروردگار عرش بزرگ است.
*گفت: به زودي تأمل و بررسي مي کنم که آيا راست گفته اي يا از دروغگوياني،
*اين نامه مرا ببر و به سوي آنان بيفکن، سپس به دور از ديدگان آنان خود را کناري بگير و بنگر چه پاسخي مي دهند؟
*گفت: اي سران و اشراف! همانا نامه اي نيکو و با ارزشي به سوي من افکنده اند،
*يقيناً اين نامه از سوي سليمان است و سرآغازش به نام خداي رحمان و رحيم است،
*توصيه من اين است برتري جوئي نسبت به من نكنيد و به سوي من آئيد در حالي كه تسليم حق هستيد.
*گفت: اي سران و اشراف! در کارم به من نظر دهيد تا شما نزد من حضور داشتيد، من فيصله دهنده کاري نبوده ام.
*گفتند: ما داراي قدرت و مالک وسايل رزمي سختي هستيم، پس بنگر چه فرمان مي دهي؟
*گفت: همانا پادشاهان هنگامي که وارد شهري مي شوند، آن را تباه مي کنند و عزيزان اهلش را به ذلت و خواري مي نشانند و همواره چنين مي کنند!
*من به سوي آنان هديه اي مي فرستم، پس با تأمل مي نگرم که فرستادگان با چه پاسخي بر مي گردند؟
*هنگامي که نزد سليمان آمد، گفت: آيا مرا با مالي ياري مي دهيد؟ آنچه خدا به من عطا کرده، بهتر است از آنچه به شما داده ، اين شماييد که با هديه خود شادماني مي کنيد،
*به سوي آنان بازگرد که ما حتماً با سپاهياني به سوي آنان خواهيم آمد که قدرت رويارويي با آن را ندارند، و آنان را در حالي که حقير و بي ارزش شده اند، با خواري و ذلت از آنجا بيرون مي کنيم.
*گفت: اي سران و اشراف! کدام يک از شما تخت او را پيش از آنکه همگي به حالت تسليم نزد من آيند، برايم مي آورد؟
*يکي از جنّيان کاردان و تيزهوش گفت: من آن را پيش از آنکه از مسند خود برخيزي نزد تو مي آورم، و من بر اين توانا و امينم،
*کسي که دانشي از کتاب نزد او بود گفت: من آن را پيش از آنکه پلک ديده ات به هم بخورد، نزد تو مي آورم.پس هنگامي که سليمان تخت را نزد خود پابرجا ديد، گفت: اين از فضل و احسان پروردگار من است، تا مرا بيازمايد که آيا سپاس گزارم يا بنده اي ناسپاسم؟ و هر کس که سپاس گزاري کند، به سود خود سپاس گزاري مي کند و هر کس ناسپاسي ورزد، زيرا پروردگارم بي نياز و کريم است.
*گفت: تختش را برايش ناشناس کنيد تا ببينيم آيا راه مي يابد، يا از کساني است که راه نمي يابند؟
*پس زماني که آمد، گفتند: آيا تخت تو نيز اين گونه است؟ گفت: گويا اين همان است!! و ما را پيش از اين آگاه کردند و تسليم شديم؛
*چيزي را که به جاي خدا مي پرستيد او را بازداشته بود؛ زيرا او از گروه کافران بود
*به او گفتند: به حياط قصر درآي. هنگامي که آن را ديد، پنداشت آبي فراوان است، پس دامن جامه از دو ساق پايش بالا زد ، سليمان گفت: اين محوطه اي است صاف و هموار از شيشه . گفت: پروردگارا! قطعاً من به خود ستم کردم، اينک همراه سليمان، تسليم خدا، پروردگار جهانيان شدم.
*و باد را براي سليمان ، که رفتن صبح گاهش يک ماه و رفتن شام گاهش يک ماه بود؛ و چشمه مس را براي او روان ساختيم، و گروهي از جن به اذن پروردگارش نزد او کار مي کردند، و هر کدام از آنان از فرمان ما سرپيچي مي کرد از عذاب سوزان به او مي چشانديم.
*براي او هرچه مي خواست، مي ساختند از معبدها، و مجسمه ها، و ظروف بزرگي مانند حوض ها، و ديگ هايي ثابت. اي خاندان داود! به خاطر سپاس گزاري عمل کنيد؛ و از بندگانم اندکي سپاس گزارند.
*پس هنگامي که مرگ را بر او مقرّر کرديم، جنيان را از مرگش جز موريانه اي که عصايش را مي خورد، آگاه نکرد؛ زماني که به روي زمين در افتاد، جنّيان فهميدند که اگر غيب مي دانستند در آن عذاب خوارکننده درنگ نمي کردند.
*يقيناً براي قوم سبا در جاي اقامتشان نشانه اي وجود داشت، دو باغ از طرف راست و چپ. از رزق و روزي پروردگارتان بخوريد، و براي او سپاس گزاري کنيد، سرزميني خوش و دلپذير ، و پروردگاري بسيار آمرزنده
*ولي روي گرداندند، در نتيجه سيل «عرم» را بر ضد آنان جاري کرديم ، و ما آن دو باغ پر حاصلشتان را به دو باغستاني تبديل کرديم که داراي ميوه هايي تلخ و درخت شوره گز و چيزي اندک از درخت سدر بودند!!
*اين را در برابر کفرشان به آنان کيفر داديم. آيا جز کفران کننده را کيفر مي دهيم؟
*و ميان مردم سبا و شهرهايي که در آن ها برکت نهاديم، آبادي هاي به هم پيوسته و نمايان قرار داديم، و سير و سفر را در آنان متناسب و به اندازه مقرّر داشتيم، شب ها و روزها با امنيت در آنها مسافرت کنيد.
*پس گفتند: پروردگارا! ميان سفرهاي ما، دوري و فاصله انداز. ، و بر خودشان ستم کردند، پس ما آنان را داستان هايي قرار داديم و جمعشان را به شدت متلاشي و تار و مار کرديم، همانا در اين براي هر صبرکننده سپاس گزاري عبرت هاست
*و سليمان را به داود بخشيديم، چه نيکو بنده اي بود به راستي او بسيار رجوع کننده بود.
*هنگامي را که در پايان روز اسب هاي چابک و تيزرو بر او عرضه کردند.
*گفت من اين اسبان را به خاطر پروردگارم دوست دارم تا از ديدگانش پنهان شدند.
*آنها را به من بازگردانيد. پس به دست کشيدن به ساق ها و گردن هاي آنها پرداخت؛
*و به راستي سليمان را آزموديم، و بر تختش جسدي افکنديم ، آن گاه به درگاه خدا رجوع کرد
*گفت: پروردگارا! مرا بيامرز و حکومتي به من ببخش که بعد از من سزاوار هيچ کس نباشد؛ يقيناً تو بسيار بخشنده اي.
*پس باد را براي او مسخّر و رام کرديم که به فرمان او هر جا که مي خواست نرم و آرام روان مي شد.
*و هر بنّا و غواصي از شياطين را
*و ديگر شياطين را که با غل و زنجير به هم بسته بودند
*اين عطاي بي حساب ماست، بي حساب ببخش و دريغ کن.
*بي ترديد او نزد ما تقرب و منزلتي بلند و سرانجامي نيکو دارد.
+ نوشته شده در شنبه 17 شهريور 1397برچسب:قرآن,ملکه سبا,حضرت سلیمان,هدهد,تخت جواهر,حضرت داوود,کوه,پرنده,تندباد,شیطان,وادی مورچگان,خورشید,سجده,پرستش, ساعت 11:32 توسط آزاده یاسینی


داستان حضرت ایوب در قرآن

*و ايوب را هنگامي که پروردگارش را ندا داد که مرا آسيب و سختي رسيده و تو مهربان ترين مهرباناني.

*پس ندايش را اجابت کرديم و آنچه از آسيب و سختي به او بود برطرف نموديم، و خانواده اش را و مانندشان را همراه با آنان به او عطا کرديم که رحمتي از سوي ما و مايه پند و تذکري براي عبادت کنندگان بود.
*و بنده ما ايوب را ياد کن، هنگامي که پروردگارش را ندا داد که شيطان مرا سرزنش و شماتت مي کند
*با پايت به زمين بکوب، اين آبي است براي شسشتو، آبي سرد و آشاميدني.
*و خانواده اش را و مانندشان را همراه با آنان به او بخشيديم تا رحمتي از سوي ما و تذکري براي خردمندان باشد.
*و با دستت بسته اي ترکه خشک برگير و همسرت را با آن بزن، و سوگندت را مشکن. بي ترديد ما او را شکيبا يافتيم. چه نيکو بنده اي! يقيناً بسيار رجوع کننده به سوي ما بود.


ادامه مطلب
+ نوشته شده در دو شنبه 12 شهريور 1397برچسب:قرآن,ایوب,پیامبر,نبی,شیطان, ساعت 13:43 توسط آزاده یاسینی


داستان حضرت آدم در قرآن

*قطعاً داستان عيسي نزد خدا مانند داستان آدم است که او را از خاک آفريد، سپس به او فرمود:باش؛ پس بي درنگ شد.

*و بر آنان داستان دو پسر آدم را به راستى و درستى بخوان، كه چون قربانى‏اى عرضه داشتند، از يكى از آنها پذيرفته شد و از ديگرى پذيرفته نشد، [قابيل به هابيل‏] گفت تو را خواهم كشت، گفت خداوند تنها از پرهيزگاران مى‏پذيرد.مسلماً اگر تو براي کشتن من دستت را دراز کني، من براي کشتن تو دستم را دراز نمي کنم؛ زيرا از خدا پروردگار جهانيان مي ترسم.من مى‏خواهم كه بار گناه من و گناه خودت را بر دوش كشى و از دوزخيان شوى، و اين جزاى ستمگران است‏. پس نفس اش او را به قتل برادرش ترغيب كرد و وى را كشت و از زيانكاران شد.پس خدا کلاغي را برانگيخت که زمين را مي کاويد تا به او نشان دهد که چگونه جسد برادرش را پنهان کند.فرياد زد: واي بر من! آيا ناتوان و عاجز بودم از اينکه مانند اين کلاغ باشم تا جسد برادرم را پنهان کنم؟! نهايتاً از پشيمانان شد.
*و اي آدم! تو و همسرت در اين بهشت سکونت گيريد، و از هر جا که خواستيد بخوريد، و به اين درخت نزديک مشويد که ازستمکاران خواهيد شد.
*پس شيطان، آن دو را وسوسه کرد تا آنچه از شرمگاه بدنشان بر آنان پوشيده بود نمايان کند،گفت: پروردگارتان شما را از اين درخت نهي نکرده مگر از اين جهت که مبادا دو فرشته گرديد، يا از جاودانان شويد.و براي هر دو سوگند سخت و استوار ياد کرد که يقيناً من براي شما از خير خواهانم.
*پس آن دو را با مکر و فريب از مقام و منزلتشان فرود آورد ، هنگامي که از آن درخت چشيدند، شرمگاه بدنشان بر دو نفرشان نمايان شد و هر دو دست به کار چسبانيدن برگ بهشت به خود شدند؛ و پروردگارشان بر آن دو بانگ زد: آيا من شما را از آن درخت نهي نکردم، وبه شما نگفتم: بي ترديد شيطان براي شما دشمني آشکار است؟!
*گفتند: پروردگارا! ما بر خود ستم ورزيديم، و اگر ما را نيامرزي و به ما رحم نکني مسلماً از زيانکاران خواهيم بود.
*خدا فرمود: از اين جايگاه و مقام فرود آييد، در حالي که دشمن يکديگريد، و براي شما در زمين تا مدتي قرارگاه و مايه برخورداري است.
*پروردگار فرمود: در آن زندگي مي کنيد، و در آن مي ميريد، و از آن بيرون مي آييد.
*اي فرزندان آدم! ما لباسي که شرمگاهتان را مي پوشاند، و لباسي فاخر و گران که مايه زينت و جمال است، براي شما نازل کرديم؛ و لباس تقوا بهتر است، و اين از نشانه هاي خداست، باشد که متذکّر شوند.
*اي فرزندان آدم! شيطان، شما را نفريبد چنان که پدر و مادرتان را از بهشت بيرون کرد، لباسشان را از اندامشان بر مي کشيد تا شرمگاهشان را به آنان بنماياند، او و دار و دسته اش شما را از آنجا که شما آنان را نمي بينيد مي بينند، ما شياطين را سرپرست و ياران کساني قرار داديم که ايمان نمي آورند.
*اي فرزندان آدم! در هر مسجدي، آرايش و زينت همراه خود برگيريد، و بخوريد و بياشاميد و اسراف نکنيد؛ زيرا خدا اسراف کنندگان را دوست ندارد.
*اي فرزندان آدم! چون پيامبراني از جنس خودتان به سويتان آيند که آياتم را بر شما بخوانند ؛ پس کساني که بپرهيزند و اصلاح کنند، نه بيمي بر آنان است و نه اندوهگين شوند.
*و هنگامي را که پروردگارت از صلب بني آدم نسلشان را پديد آورد، و آنان را  بر خودشان گواه گرفت آيا من پروردگار شما نيستم؟ گفتند: آري، گواهي داديم. تا روز قيامت نگوييد: ما از اين بي خبر بوديم. يا نگوييد: پدرانمان پيش از ما مشرک بودند، و ما فرزنداني پس از آنان بوديم آيا ما را به خاطر آنچه باطل گرايان انجام دادند، هلاک مي کني؟
*و اين گونه آيات را تفصيل و توضيح مي دهيم و براي اينکه بازگردند.و سرگذشت کسي که آيات خود را به او عطا کرديم و او عملاً از آنان جدا شد، براي آنان بخوان؛ پس شيطان او را دنبال کرد و در نتيجه از گمراهان شد. و اگر مي خواستيم به وسيله آن آيات بالا مي برديم، ولي او به امور ناچيز مادي و لذت هايِ زودگذرِ دنيايي تمايل پيدا کرد واز هواي نفسش پيروي نمود؛ پس داستانش چون داستان سگ است اگر به او هجوم بري، زبان از کام بيرون مي آورد، واگر به حال خودش واگذاري  زبان از کام بيرون مي آورد. اين داستان گروهي است که آيات ما را تکذيب کردند؛ پس اين داستان را حکايت کن، شايد بينديشند.
*بد است داستان گروهي که آيات ما را تکذيب کردند وهمواره به خود ستم روا مي داشتند.هر که را خدا هدايت کند، پس او راه يافته واقعي است، و کساني را که گمراه نمايد، پس فقط اينان زيانکارانند.
*يقيناً پيش از اين به آدم سفارش کرديم پس فراموش کرد و عزمي استوار براي او نيافتيم.
*و هنگامي را که به فرشتگان گفتيم: براي آدم سجده کنيد. همه سجده کردند مگر ابليس که روي برتافت.
*پس گفتيم: اي آدم! مسلماً اين دشمني است براي تو و همسرت، پس شما را از بهشت بيرون نکند که در مشقت و رنج افتي.
*قطعاً براي تو است که نه گرسنه شوي و نه برهنه گردي.
*و نه در آن تشنه شوي و نه دچار آفتاب زدگي گردي.
*پس شيطان او را وسوسه کرد، گفت: اي آدم! آيا تو را به درخت جاودان و سلطنتي که کهنه نمي شود، راهنمايي کنم؟
*پس هر دو از ميوه آن خوردند، در نتيجه شرمگاهشان بر آنان پديدار شد و شروع به چسباندن برگ هاي درختان بهشت بر خود کردند. و آدم پروردگارش را نافرماني کرد و ناکام ماند.
*آن گاه پروردگارش او را برگزيد و توبه اش را پذيرفت و او را راهنمايي کرد.
*گفت: هر دو با هم از بهشت فرود آييد که برخي از شما دشمن برخي ديگرند، پس اگر از سوي من هدايتي به شما رسيد، هر کس از هدايتم پيروي کند، نه گمراه مي شود و نه به مشقت و رنج مي افتد.
*اي مردم! ما شما را از يک مرد و زن آفريديم و ملت ها و قبيله ها قرار داديم تا يکديگر را بشناسيد. بي ترديد گرامي ترين شما نزد خدا پرهيزکارترين شماست. يقيناً خدا دانا و آگاه است.
 
 
 
 
 
 
+ نوشته شده در چهار شنبه 7 شهريور 1397برچسب:قرآن,آدم,حوا,اولین بشر,اولین پیامبر,شیطان,بهشت,جنت,داستان عیسی,هابیل,قابیل,پسران آدم,ابلیس,زن و مرد, ساعت 14:26 توسط آزاده یاسینی


مطالب مذهبی

به خاطر بیاور ابلیس

به خاطر بياور هنگامي را كه پروردگارت به ملائكه گفت: من بشري را از گل مي‏آفرينم.پس آن گاه که او را به خلقت کامل بياراستم و از روح خود در او بدميدم بر او به سجده در افتيد.پس همه فرشتگان يكسره سجده كردندمگر ابليس که غرور و تکبر ورزيد و از زمره کافران گرديد.فرمود اى ابليس چه چيز تو را مانع شد كه براى چيزى كه به دستان قدرت خويش خلق كردم سجده آورى آيا تکبّر کردي يا از بلند مرتبه گاني؟گفت: من از او بهترم! مرا از آتش آفريده‏ اي و او را از گل.خدا فرمود اينک از اين جايگاه بيرون رو که تو سخت رانده درگاه ما شدي.و بر تو لعنت من تا روز جزا حتمي و محقّق است.عرض كرد: پروردگار من! مرا تا روزي كه انسانها برانگيخته مي‏شوند مهلت ده.تو از مهلت داده شدگاني.تا روز معيّن و وقت معلومشيطان گفت: به عزّت و جلال تو قسم که خلق را تمام گمراه خواهم کرد.مگر بندگان خالص تو از ميان آنها.فرمود: به حق سوگند، و حق مي‏گويم.كه جهنم را از تو و پيروانت همگي پر خواهم كرد.

+ نوشته شده در یک شنبه 15 اسفند 1395برچسب:مطالب مذهبی,شیطان,ابلیس,تا روز معین و وقت معلوم, ساعت 14:4 توسط آزاده یاسینی