••• آسمانه

♥ مطالب ادبی .!.!.!.!. مطالب مذهبی ♥

داستان حضرت داوود در قرآن

*آيا آن گروه از سران و اشراف بني اسرائيل را پس از موسي نديدي که به پيامبرشان گفتند: براي ما زمامدار و فرمانروايي برانگيز تا در راه خدا جنگ کنيم؟ گفت: آيا احتمال نمي دهيد، اگر جنگ بر شما مقرّر و لازم شود، جنگ نکنيد  گفتند: ما را چه هدف و مرادي است که در راه خدا جنگ نکنيم، در حالي که از ميان خانه ها و فرزندانمان بيرون رانده شده ايم؟! پس چون جنگ بر آنان مقرّر و لازم شد، همه جز اندکي از آنان روي گرداندند؛ و خدا به ستمکاران داناست.

* و پيامبرشان به آنان گفت: بي ترديد خدا طالوت را براي شما به زمامداري برانگيخت. گفتند:چگونه او را بر ما حکومت باشد و حال آنکه ما به فرمانروايي از او سزاوارتريم، و به او وسعت و فراخي مالي داده نشده گفت: خدا او را بر شما برگزيده و وي را در دانش و نيروي جسمي فزوني داده؛ و خدا زمامداريش را به هر کس که بخواهد عطا مي کند؛ و خدا بسيار عطا کننده و داناست.
*و پيامبرشان به آنان گفت: يقيناً نشانه فرمانروايي او اين است که آن صندوق نزد شما خواهد آمد، در آن آرامشي از سوي پروردگارتان است، و باقي مانده اي از آنچه خاندان موسي و هارون به جا گذاشته اند [چون الواح تورات، عصاي موسي و عمامه هارون] و فرشتگان آن را حمل مي کنند، البته در آن نشانه اي براي شماست اگر مؤمن باشيد.
*پس زماني که طالوت با سپاهيان بيرون رفت، گفت: بي ترديد خدا شما را به وسيله نهر آبي آزمايش مي کند؛ پس هر که از آن بنوشد، از من نيست و هر که از آن نخورد، از من است، مگر کسي که با دستش کفي آب برگيرد. پس جز اندکي از آنان همگي از آن نوشيدند. و زماني که او و کساني که با او ايمان آورده بودند از نهر گذشتند،گفتند: ما را امروز قدرت مقابله با جالوت و سپاهيانش نيست. ولي کساني که يقين داشتند که ديدارکننده خدايند، گفتند: چه بسا گروه اندکي که به توفيق خدا بر گروه بسياري پيروز شدند، و خدا باشکيبايان است.
* و چون براي جنگ با جالوت و سپاهيانش ظاهر شدند، گفتند: پروردگارا! بر ما صبر و شکيبايي فرو ريز، و گام هايمان را استوار ساز، و ما را بر گروه کافران پيروز گردان.
*پس آنان را به توفيق خدا شکست دادند. و داود جالوت را کشت، و خدا او را فرمانروايي و حکمت داد، و از آنچه مي خواست به او آموخت. و اگر خدا برخي از مردم را به وسيله برخي ديگر دفع نمي کرد، قطعاً زمين را فساد فرا مي گرفت؛ ولي خدا نسبت به جهانيان داراي فضل و احسان است.
*اين نشانه هاي خداست که به حقّ و راستي بر تو مي خوانيم و يقيناً تو از فرستادگاني.
*ما به تو وحي کرديم، همان گونه که به نوح و پيامبران پس از او وحي کرديم؛ و به ابراهيم و اسماعيل و اسحاق و يعقوب و نوادگان و عيسي و ايوب و يونس و هارون و سليمان نيز وحي نموديم؛ و به داود، زبور داديم.
*و پروردگارت به هر که در آسمان ها و زمين است، داناتر است. و به يقين برخي از پيامبران را بر برخي ديگر برتري داديم وبه داود زبور عطا کرديم.
*و داود و سليمان را زماني که درباره آن کشتزار که شبانه گوسفندان قوم در آن چريده بودند، داوري مي کردند، و ما گواه داوري آنان بوديم.
* پس آن را به سليمان فهمانديم، و هر يک را حکمت و دانش عطا کرديم، و کوه ها و پرندگان را رام و مسخّر کرديم که همواره با داود تسبيح مي گفتند، و ما انجام دهنده بوديم.
*و به سود شما صنعتِ ساختنِ پوشش هاي دفاعي را به او آموختيم تا شما را از جنگ تان محافظت نمايد، پس آيا شما شکرگزار حق هستيد؟
*و همانا ما پس از تورات در زبور نوشتيم که زمين را بندگان شايسته ما به ميراث مي برند.
*بي ترديد در اين براي مردم عبادت پيشه کفايت است.
*و يقيناً ما به داود و سليمان، دانش داديم، و آن دو گفتند: همه ستايش ها ويژه خداست، همان که ما را بر بسياري از بندگان مؤمن خود برتري عطا کرده است،
*و سليمان وارث داود شد و گفت: اي مردم! زبان و منطق پرندگان را به ما آموخته اند، و از هر چيزي به ما عطا کرده اند، يقيناً اين امتياز و برتري آشکاري است.
*همانا به داود از سوي خود فضلي بزرگ عطا کرديم، اي کوه ها و اي پرندگان! با او، هم صدا شويد. و آهن را براي او نرم کرديم.
*که زره هاي فراخ بساز، و حلقه ها را متناسب و هماهنگ اندازه گيري کن. و تو و خاندان و قومت کار شايسته انجام دهيد؛ يقيناً من به آنچه انجام مي دهيد بينايم.
*بر آنچه مي گويند شکيبا باش، و بنده ما داود را که داراي نيرومندي بود ياد کن. او بسيار رجوع کننده بود.
*همانا ما کوه ها را مسخّر و رام کرديم که با او در شبان گاه و هنگام برآمدن آفتاب تسبيح مي گفتند،
*و پرندگان را به طور دسته جمعي ، و همه رجوع کننده به سوي خدا بودند،
*و حکومتش را محکم و استوار ساختيم و به او حکمت و منصب داوري عطا کرديم،
*و آيا خبر مهم آن دادخواهان هنگامي که از ديوار بلند نمازخانه او بالا رفتند به تو رسيده است؟
*زماني که بر داود وارد شدند، و او از آنان هراسان شد، گفتند: نترس دو گروه دادخواه و شاکي هستيم که يکي از ما بر ديگري ستم کرده است؛ بنابراين ميان ما به حق داوري کن و ستم روا مدار، و ما را به راه راست راهنمايي کن.
*اين برادر من است، نود و نه ميش دارد و من يک ميش دارم، گفته است: اين يکي را هم به من واگذار. و در گفتگو مرا مغلوب ساخت.
*گفت: يقيناً او با درخواست افزودن ميش تو به ميش هاي خود بر تو ستم روا داشته است، و قطعاً بسياري از معاشران و شريکان به يکديگر ستم مي کنند، به جز کساني که ايمان آورده و کارهاي شايسته انجام داده اند و اينان اندک اند. و داود دانست که ما او را آزموده ايم، در نتيجه از پروردگارش درخواست آمرزش کرد و بي درنگ به حالت خضوع به رو در افتاد و به خدا بازگشت.
*و ما او را در اين آمرزيديم، بي ترديد او نزد ما تقرب و منزلتي بلند و سرانجامي نيکو دارد.
*اي داود! همانا تو را در زمين جانشين قرار داديم؛ پس ميان مردم به حق داوري کن و از هواي نفس پيروي مکن که تو را از راه خدا منحرف مي کند. بي ترديد کساني که از راه خدا منحرف مي شوند، چون روز حساب را فراموش کرده اند، عذابي سخت دارند.
*و سليمان را به داود بخشيديم، چه نيکو بنده اي بود به راستي او بسيار رجوع کننده بود.